ضرورت ایجاد گروههای مالی قدرتمند به منظور تامین مالی صنایع خرد و متوسط تغییر ۱۰درصدی جداول بودجه شتاب چین برای سرمایهگذاری در خارج از کشور واکاوی اصلاحات لازم در طرح تفصیلی و بلندمرتبهسازی مشهد مردم؛ بزرگترین بازنده ممنوعیت واردات تورم پیشنگر در سراشیبی ضربه به تولید با تصمیمگیری برای خاموشی چاه موتورهای کشاورزی نمایشگاه اکسپو فرصتی برای امیدبخشی به بخش خصوصی در ایران است
تا چند سال پیش وقتی از کارکنان شرکتها و اعضای تیمهای کاری میپرسیدید که آیا حاضرند ارتقای مقام پیدا کنند و بهعنوان مدیر بخش یا شرکتی که در آنجا مشغول به کارند معرفی شوند، پاسخ اغلب آنها مثبت بود و بسیاری از آنها مشتاق مدیر شدن و ورود به دنیای مدیریت و رهبری سازمان بودند. در واقع مدیر شدن یکی از اهداف و انگیزههای اصلی بسیاری از کسانی بود که وارد یک شرکت یا سازمان میشدند و حاضر بودند در ابتدا در پستهای سطح پایین مشغول به کار شوند و سختیهای ماهها و سالهای اول کار در یک شرکت را به جان بخرند. امید بسیاری از کارکنان و اعضای تیمهای کاری این بود که با نشان دادن قابلیتهای خود و بهتر کار کردن، خود را بهعنوان کاندیداهای اصلی تصدی پستهای مدیریتی معرفی کنند و از طریق مدیر شدن از نردبان ترقی بالا بروند.
هفته اول حضور مدیر جدید در سازمان، هم میتواند «شروع تحولآفرینی» او در مجموعه باشد و هم «ناامیدی رهبر سازمانی» از آرزوهایی که با استخدام مدیر به دنبال تحقق آنها بود. مدیران در همان ابتدا، وارد تله «جلسات آشنایی» میشوند و ذهنشان با رویه جاری سازمان پر میشود. اما یک تجربه ۳۰ساله، «چالش ۱۰۰روزه» را برای عبور از این تله معرفی میکند.