این رویکردها در حالی اتخاذ میشود که عدم توفیق و کسب نتایج لازم از موضوع ادغام وزارت صنعت، معدن و تجارت بر همگان واضح و مبرهن است.
اگر ادغام وزارت بازرگانی با صنعت و معدن موفق بوده، چرا به جای افتخار به تولید ۳۰۰۰ قلم کالای ایرانی که با حمایت آن وزارتخانه میتوانستند با تولیدات مشابه خارجی رقابت کنند، شاهدیم که ممنوعیت واردات برای ۲۵۰۰ قلم کالا تعیین میشود، آن هم به بهانه حمایت از تولید داخل. دریغ آنکه نمیدانند این رویکرد در ظاهر حمایتی، صرفا انحصار ایجاد میکند اما تولید را توانمند نمیسازد و این یعنی هدررفت منابع بدون ایجاد منافع پایدار.
گروهی که آن ادغام را موفق میدانند، برای افکار عمومی شرح دهند که چرا در این سالها جلوی ضرر و زیان مصرفکننده ایرانی خودروهای داخلی گرفته نشده است و این وزارتخانه عریض و طویل، نتوانسته حتی در کیفیسازی هم جایگاه و نقش موثر خود را ایفا کند.
آن گروهی که با تفکیک مخالف هستند، چون ادغام را مفید میدانند، شرح بدهند که این وزارتخانه چرا در این سالها، مصرف منابع ارزان توسط برخی صنایع عمدتاً دولتی و خصولتی را متوقف نکرده، آن هم با اطلاع از اینکه بعضی از این صنایع و شرکتها منابع را ارزان مصرف میکنند اما محصولات خود را به گرانترین قیمت عرضه مینمایند یا حتی شماری که زیانده هستند و صرفا با وجود حمایتهای اینچنین بقا دارند.
آیا جز این بوده که متولیان ادغام، ایجاد بهرهوری بیشتر را یکی از ادله خود برای پیوند وزارتین «بازرگانی» و «صنعت و معدن» عنوان میکردند؟
اگر این ادغام تجربه موفقی بود، چرا همچنان بیش از 30 میلیارد دلار کالای قاچاق به ایران وارد میشود، در حالی که قرار بود سیاستهای تنظیم بازار، راهبردهای نظارت بر عرضه و ساماندهی واردات و تولید؛ این موج سنگین را مهار کند؟ آیا به راستی چنین شده است؟
وزارتخانهای که باید افتخارش این میبود که توانسته تولید کشور را به جایی برساند که قاچاق و واردات کالای خارجی از توجیه اقتصادی خارج شود، امروز به این افتخار میکند که واردات را ممنوع کرده و یا تعرفههای وارداتی سنگین تعیین نموده است.
سؤال اینجاست آیا ممنوعیت واردات ۲۵۰۰ قلم کالا و ورود ۳۰ میلیارد دلار کالای قاچاق و تحمیل هزینه اضافی ناشی از تعرفه گمرکی به مصرفکننده ایرانی که بخشی از آن حاصل ادغام وزارتخانههای بازرگانی و صنعت است، افتخار دارد؟
نگارنده به واقع مشتاق است از دلایل مخالفان تشکیل وزارت بازرگانی، با وجود همه این شواهد و قرائن، بداند چون تصمیمات و مواضع امروز ما، آینده اقتصاد کشورمان و نسلهای بعد را شکل خواهد داد