با توجه به شرایط کنونی اقتصادی ایران و دولتی بودن بخش بزرگی از اقتصاد کشورمان، انتخاب شعار «جهش تولید با مشارکت مردم» شعاری بسیار درست، بهجا و خردمندانه است. آمارهای اقتصادی مربوط به روند رشد اقتصاد، تولید و درآمد سرانه ملی، اشتغال، تورم، گرانی، شاخص فلاکت و چگونگی توزیع ثروت، همه نشان از بحران در این حوزه راهبردی دارد. پس باید برای اصلاح آن چارهای اندیشید و راه حل آن، جهش تولید با مشارکت مردم است. تجربه جهانی و ملی میگوید برای دستیابی به این هدف بزرگ و هوشمندانه باید راهبردهای کشور در دو حوزه خارجی و داخلی اصلاح شود.
نخست باید بپذیریم که راهبردهای اقتصادی و توسعه و منافع ملی باید جهتگیریهای ما را در سیاست خارجی تعیین کنند. برای ساماندهی و جهش تولید باید با دنیا رابطه دوستانه بر مبنای احترام متقابل و همزیستی مسالمت آمیز برقرار کنیم و ایران را از شر تحریمهای فلج کننده که آسیبهای عمیقی به عرصههای گوناگون تولید، صادرات، ارزش پول ملی، سرانه تولید و درآمد ملی، محیط زیست و منابع آبی و حتی اخلاق زده است، نجات دهیم. نکته اینکه سرمایه انسانی و مالی، به جایی میرود که امنیت باشد و تحریم در کار نباشد.کشوری که درگیر تحریمهای همه جانبه و طولانی است، نمیتواند امنیت سرمایهگذاری کوتاه و بلند مدت را تامین کند و سرمایه نه تنها به آن وارد نمیشود بلکه از آن مهاجرت میکند و به سمت کشورهایی که امنیت درازمدت سرمایهگذاری را تامین میکنند، سوق مییابد.
مهمترین و راهبردیترین سرمایه هر کشوری، سرمایه انسانی آن است. سایه مسائل سیاسی و تحریمها، گرانی و تورم و رکود و بیکاری، دانشمندان و استادان فرهیخته دانشگاه، دانشجویان و دانش آموزان نخبه و هوشمند، کارآفرینان، مدیران توانمند و کارآمد، پزشکان و… را نیز به مهاجرت وا میدارد.
برون سپاری تصدی گریها و اقتصاد به بخشهای خصوصی و تعاونی و توأمان، کوچک و کارآمد و چابک کردن دولت، دومین راهبرد مهمی است که در تحقق جهش تولید باید بدان توجه نمود. تجربه جهانی نشان میدهد هیچ دولتی در جهان نتوانسته تولید کننده و بازرگان کارآمد و پاک و بهروزی باشد. کار دولت، تولید و بازرگانی نیست. دولت باید امنیت و بسترهای لازم برای توسعه بخش خصوصی و افزایش تولید، اشتغال، رشد درآمدهای ملی و …را فراهم کند.
یکی از کشورهایی که میتوان برای جهش تولید الگو قرار داد، چین است. این کشور با برخورداری از 20 درصد جمعیت دنیا، فاقد منابع نفتی و گازی است و نیم قرن پیش از ایران بسیار عقب ماندهتر و فقیرتر بود. اقتصاد آن دولتی، ناکارآمد، آغشته به فساد و… بود. مهمترین جهتگیری و راهبرد این کشور، صدور انقلاب کمونیستی به جهان با شعار نابودی امپریالیسم آمریکا و نظام سرمایهداری بود. رهبران چین پس از مائو، چهار دهه پیش با انتخاب صحیح مسیر توسعه اقتصادی چین، با کنار گذاشتن صدور انقلاب کمونیستی، تنشزدایی با دنیا و پرهیز از ورود به تنشهای منطقهای و جهانی، کوچکسازی دولت و حرکت در راستای اقتصاد بازار و برون سپاری تصدیگریها به بخش خصوصی به دومین اقتصاد بزرگ دنیا، کشوری توسعه یافته با سرانه تولید و درآمد ملی بالا تبدیل شد. امروز در چین، حرف نخست را اقتصاد میزند. سیاست و نظامیگری در خدمت اقتصاد است و همه در راستای افزایش تولید با مشارکت مردم حرکت میکنند.
ایران با منابع انسانی ارزشمند، کارآفرین و کاردان، دومین دارنده گاز و نفت دنیا، برخوردار از همه مواد معدنی فلزی و نافلزی است. کشور ما دارای چهار فصل و محصولات بیمانندی مانند زعفران، پسته، خاویار، صنایع دستی، توان بالای جذب گردشگر و موقعیت مکانی ویژه است؛ لذا میتواند با تنشزدایی و همزیستی با دنیا، رفع تحریمهای بیدادگرانه و کمرشکن و برون سپاری تصدی گریها، توسعه بخش خصوصی و کوچک کردن دولت در چند برنامه به کشوری توسعه یافته با اقتصادی پیشرفته و پویا با رشد اقتصادی، سرانه تولید و درآمد و اشتغال بالا تبدیل شود. جایگاهی که مردم عزیزمان شایسته آن هستند.