• امروز : شنبه - 17 شهریور - 1403
  • برابر با : Saturday - 7 September - 2024
کل 3705 امروز 0
6

سیلاب ویرانگر مشهد؛ تهدیدهای پیش رو و راهکارهایی برای مدیریت

  • کد خبر : 28633
  • ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۴
سیلاب ویرانگر مشهد؛ تهدیدهای پیش رو و راهکارهایی برای مدیریت
*محمد علایی | رئیس کمیسیون آب و محیط زیست اتاق بازرگانی استان خراسان رضوی / کلان شهر مشهد در سیلاب های چهارشنبه 26 و شنبه 29 اردیبهشت روزهای بسیار سخت و نفس گیری را گذراند. بارش های سیل آسا، تگرگ، طوفان و سیل بر شهر تاختند. به هرجا خواستند سر زدند و هرچه خواستند کردند. همه نگران تاراج زندگی ها و سرمایه شان، این وحشی از بند گسسته را می نگریستند.
چه کاشته ایم که چنین میوه های تلخ و مرگباری دارد؟ 
دشت مشهد، نزدیک به رشته کوه بینالود بنا شده است. جنس بینالود، در جنوب این کلان شهر، از سنگ های آذرین است. بارانی که بر این سنگ ها می بارد بخار می شود و پوشش گیاهی آن را سیراب می کند و اگر بیش از این باشد در شیب تند کوهستان با سرعت زیاد به پای کوه روان می شود. در گذشته در دامنه بینالود، مانند دیگر کوهستان ها، واریزه ها و در دهانه رودخانه هایش مخروط های افکنه ای بودند. رسوب های درشت دانه ای که بیش از 98 درصد باران و حجم زیادی از روان آبی که از کوه می آمد را به آبخوان زیرزمینی روان می کردند تا سیرابش کنند. اگر حجم روان آب بیش از آن بود به سوی مشهد روان می شد. از پای کوه تا جنوب مشهد یک کیلومتری راه بود. در این بازه هم حجمی از سیلاب از بستر آبراهه ها و رودخانه ها به آبخوان زیرزمینی می رفت و از حجم سیلاب می کاست. در دمای هوای یکسان هرچه جنس کوه نفوذ ناپذیرتر، شدت بارش و شیب آبراهه ها و رودخانه بیشتر، پوشش گیاهی، گستره و ژرفای واریزه های پای کوهی، مخروط‌های افکنه و پهنای بستر رودخانه، کمتر باشد، حجم آبی که پوشش گیاهی را آبیاری می‌کند و به آبخوان زیرزمینی می رود کمتر و روان آب و سیلاب بیشتر خواهد بود. با این پیشگفتار برجسته ترین ریشه های سیلاب هایی که در مشهد رخ داد را بر می‌شمریم.
  بر مبنای گزارش سازمان هواشناسی بارش هایی که در روزهای 26 و 29 اردیبهشت 1403 رخداد، بارش هایی بسیار تند، سیل آسا و ویرانگر بوده است.
در چند دهه گذشته پوشش گیاهی رشته کوه بینالود، چون دیگر کوهستان ها، با چرای بیش از اندازه دام، گسترش بی برنامه زمین های کشاورزی، کوه خواری و کوه بری و برداشت سنگ، راه سازی و گردشگری بیش از توان زیست محیطی آن گسترش داده شده و تا توانسته ایم بر بینالود زخم زده ایم. این زخم ها حجم روان آب و سیلاب از هر بارش را بیشتر می کند.
کلان‌شهر مشهد بی برنامه و بی پروا از محیط زیست و تهدیدهای ویرانگر و مرگبار پیشرو بزرگ می شود. افسار گسیختگی این گسترش بدسرانجام را مهار نمی‌کنند که بماند بر اسب سرکشش شلاق هم می زنند. در تصویرهای هوایی در دهه‌های 40 و 50، مرز جنوبی شهر گاه چند کیلومتر دورتر از دامنه رشته کوه بینالود بوده است. آن زمان در دامنه بینالود، جایی که امروز مجتمع های بزرگ نظامی، اقتصادی، گردشگری، کوی سیدی، سرافرازان، هاشمیه، آب و برق و … تا وکیل آباد سربرافراشته و روز بروز هم با ویران کردن بینالود آباد و بزرگ می‌شوند، واریزه های بینالود، مخروط های افکنه و بستر رودخانه ها، نگهبانان بسیار کارآمد شهر در برابر سیلاب و گلوگاه آبخوان زیرزمینی مشهد بودند.
در گسترش شهر آبراه ها و رودخانه ها یا از بین رفته اند یا با سامان‌دهی و کف سازی بتنی شده اند. از اینرو بارش در بینالود زخمی و بیمار سیلاب می شود و در شیب تند رودخانه های کف سازی شده بر شهر می تازد و یکه تازی می کند و قطره ای از آن به آبخوان زیرزمینی، که از تشنگی نفس هایش به شماره افتاده، نمی رود.
در دامنه جنوبی بینالود و بر پیکره کوهستان، با ویرانی گسترده محیط زیست، کمربند نماز در راستای باختر به خاور، عمود بر شیب زمین، کشیده شده است. بر روی رودخانه هایی که از آن ها می گذرد پل ساخته اند. با این همه رگبارهای بسیار تند آن جریان های گلی و سیلابی پر از گل و سنگ پدید آورد که رودخانه های سامان‌دهی شده را پر کرد و کمر بند نماز شد رودی بزرگ که سیلاب همه آبراهه و رودخانه های بینالود را در بازه پیش گفته به هم آمیخت و به سوی دره کوهشار، دره ای که شهرداری مشهد در آن استخر و آبفشان هایی ساخته، روان کرد. کوهشار در راستای جنوب به شمال با شیب تند به سوی شهر است و سیلاب آن با سیلاب بلوار نماز با سرعت ویرانگری به سوی بزرگراه شهید کلانتری، میدان انقلاب و جمهوری اسلامی تاخت و دیدیم که چه کرد. سیدی هم، چون سرافرازان، هاشمیه، آب و برق و …، پنجه بر بینالود انداخته و در برابر سیلاب تسلیم و بی دفاع است.
در دهه گذشته کشف رود و سرشاخه هایش در بازه ای به درازای بیش از 120 کیلومتر و رودخانه های بزرگ داخل شهر بازگشایی و سامان‌دهی شدند. اگر این کارها نشده بود سیلاب های یادشده ویرانی و کشته های بسیار بیشتری برجای می‌گذاشت.
چه باید کرد؟
کلان‌شهر مشهد سال‌هاست که در زیر دست و پای گسترش بی برنامه و بی حساب و کتاب دست و پا می زند. در سال به تعداد انگشتان دست هوای پاک دارد. تشنه و بی آب، زمینش فرو می نشیند، سیلاب با جنوب شهر هرچه می خواهد می کند و اگر زلزله ای رخ دهد تنها خدا می داند چه خواهد شد. باید از گسترش بیشتر شهر و حاشیه های آن پرهیز کرد. راهش واقعی کردن بهای آب و برق و گاز و دیگر خدمات در مشهد و کمک به توسعه استان های شرقی کشور و شهرها و روستاهایی است که مردمش زادگاهشان را با اندوه تنها برای بدست آوردن آب و نانی وا می‌گذارند و به مشهد می آیند.
  زندگی در دشت میان کوهی مشهد وامدار رشته کوه های بینالود و هزار مسجد است. در دامان این دو بلند پرشکوه زندگی پا گرفته و بزرگ شده است. این دو نگهبانان راستین زندگی در این دشت هستند و آب و هوای تازه برایش می آورند. زخم بر آن ها زدن تیر انداختن بر قلب زندگی در دشت مشهد است. باید پوشش گیاهی برجای مانده را نگه داریم و از چرای بیش از میزان مجاز دام و بر شدن گردشگر بر آن ها، شکار، گسترش زمین های کشاورزی، کوه بری و برداشت سنگ و ساخت و ساز و ساخت بزرگراه و کنار گذر به شدت پرهیز کنیم و با آبخوان داری و آبخیز داری و کاشت گیاهان و درختان سازگار سلامت از دست رفته اش را بهبود بخشیم تا نفس آب و زندگی در دشت مشهد تازه و پایدارشود.
با از بین بردن مخروط های افکنه و واریزه های پای کوهی در بینالود، بخش جنوبی شهر در هر بارش تند و رگباری بی نگهبان و آسیب پذیر است و آبخوان زیرزمینی در حال نابودی مشهد هم بزرگ ترین گلوگاه آبگیریش را از دست داده است. بدبختانه برای بازگشت به گذشته، کار زیادی نمی توان کرد. باید آبراهه ها و رودخانه های این بخش از شهر بازبینی شود و اگر بتوان، پهنا و بلندای دیوارهای کناره شان را بیشتر کرد. فضای سبز در دو سوی رودهای درون شهری می تواند بسیار به مدیریت سیلاب و زیبایی شهر کمک کند. باید از ساخت و ساز در این بازه  ها و تراکم فروشی بشدت پرهیز شود.
با زخم هایی که بر بینالود و دامنه ها و رودخانه هایش زده ایم و گرم شدن هوای کره زمین و دگرگونی های آب و هوایی، بارش های رگباری و سیل های ویرانگرو مرگبار در جنوب شهر مشهد، از سیدی تا وکیل آباد، را خواهیم داشت. فراوانی و شدت آن ها بیشتر هم خواهد شد. باید بر مبنای مدیریت ریسک همه بازه های خطر خیز شناسایی شود. هرجا در خانه رودی ساخت و ساز کرده ایم، اگر بدون پروانه ساخت است، خرابش کنیم و اگر با پروانه است با گفت و گو و دادن زمین در جای دیگری و کمک به مالکش جابه‌جایش کنیم. یادمان باشد، رودخانه، خانه رود است. اگر به خانه اش دست درازی کنیم، او صبر بسیار دارد ولی روزی خانه اش را با نابودی خانه و زندگی‌مان، پس خواهد گرفت. پس تا خودش دست به کار نشده خانه‌اش را به او برگردانیم.
باید به آموزش مدیران و مردم برای مدیریت سیلاب ها و رفتار درست و خردمندانه در زمان سیل، راه اندازی سامانه های هشدار سیل، برگزاری رزمایش برای فرار از سیلاب، شناسایی و جانمایی راه های فرار و ساخت جان پناه هایی برای رفتن به آن ها بدون از دست دادن زمان بپردازیم. باید فیلم های سیلاب و رفتار مدیران و مردم در زمان های سیل، نه برای مچ‌گیری که برای آموزش، موشکافانه و با ریزبینی بازنگری شود و گفتار و رفتارهای نادرست و ناشایست شناخته شود تا در سیل های آینده انجامش ندهیم. از مردان و بانوانی که فداکارانه و با از خودگذشتگی سیلاب های گذشته را با کمبودها و نارسایی هایی که داشت، مدیریت کردند، سپاسگزارم.
لینک کوتاه : https://news.mccima.com/?p=28633

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.