چالش اول، موضوع پایداری است. سازمانها علاوه بر مسائل اقتصادی، نیازمند توجه به موضوعات اجتماعی و زیستمحیطی هستند و قطعا توسعه فرهنگ پایداری مناسب برای تحقق الزامات پایداری سازمانی بسیار اهمیت دارد. چالش دوم، با تحولات عصر دیجیتال مرتبط است. همهروزه کسبوکارها شاهد خلق و بهکارگیری فناوریهای نوین دیجیتال در حوزههای مختلف سازمانی هستند. این موضوع پس از همهگیری کرونا شتاب بسیار زیادی گرفت و به همین دلیل کسبوکارهایی که نتوانستند خود را مطابق با شرایط جدید انطباق دهند، دچار مشکل شده و حتی از بین رفتهاند. مقاومت در برابر تحول سازمانی مهمترین چالش بوده که ریشه آن در فرهنگ سازمانی است. سازمانهایی که نتوانستند فرهنگ خود را متناسب با شرایط جدید بازآفرینی کنند و توسعه دهند، نتوانستند پیشگیرانه عمل کنند و به همین دلیل رفتهرفته بیمار شدند و چون بهموقع هم درمان نشدند، مجبور به جراحی میشوند. طی یکقرن گذشته، مصرفگرایی بیش از حد در جهان، باعث حرکت سریع به سمت نابودی محیطزیست و منابع کره زمین شده است.
منابع طبیعی محدود بوده و رشد جمعیت جهان سریع پیش رفته و در کنار توسعه اقتصادی و فعالیتهای تجاری در عصر صنعت، به پیامدهای زیانباری برای حوزههای محیطزیست و اجتماعی منجر شده است. مباحث مهمی همچون مصرف انرژی، افزایش آلودگیها، سرعت تغییرات اقلیمی، تشدید خشکسالی، تداوم کمآبی، شدت فرونشست زمین، اهمیت امنیت غذایی، ازدیاد فقر، فاصله تبعیض، سونامی مهاجرت و… از مهمترین چالشهای حوزه پایداری در دنیا محسوب میشوند. این چالشها علاوه بر کشورها بر سازمانها هم تاثیر بسیاری گذاشته و پایداری اقتصادی آنها را با ابهام روبهرو کرده است. تحقیقات نشان میدهند که توسعه فرهنگ پایداری یکی از عوامل مهم موفقیت سازمانها در بلندمدت است.
فرهنگ پایداری را اینگونه تعریف کردهاند: فرهنگی که در آن افراد از چالشهای اصلی زیستمحیطی و اجتماعی آگاه بوده و به شیوههای مناسب رفتار کرده و متعهد به سبک زندگی پایدار، هم برای حال و هم برای آینده هستند، بهطوریکه از منابع طبیعی موجود به نحوی استفاده میکنند که زندگی نسلهای آینده با خطر روبهرو نشود. به همین دلیل، رهبران سازمانها به طور جدی تشخیص دادهاند که موضوع پایداری برای آینده کسبوکار آنها بسیار حیاتی است و استراتژیهای خود را مطابق با الزامات پایداری بازنگری میکنند. اما برای اینکه استراتژیهای خوب طراحیشده در صبحانه بلعیده نشوند، نیازمند توسعه فرهنگ پایداری هستند.
از طرف دیگر در جهانی پویا زندگی میکنیم که بهطور مداوم و بهسرعت در حال تغییر است. فراگیر بودن تحولات دیجیتال، تجربه بشری را دگرگون کرده است. تاثیر فناوریهای دیجیتال فعلی بر زندگی افراد و جوامع مشهود است و حتی ادعا میشود که بیسابقه است. در طول سهدهه گذشته، همگرایی فناوری ارتباطات تکامل یافته و شکوفا شده است. اینترنت، شبکه جهانی وب و ارتباطات سیار به عناصری ذاتی در جامعه امروزی و زندگی هر یک از اعضای آن تبدیل شده است. تجربیات زندگی روزمره ما در واقعیت جدیدی غوطهور شده که به طور قابلتوجهی با واقعیتهای معمولی که مردم هزاران سال در آن زندگی کردهاند، متفاوت است. کسبوکارها عمدتا به نقش مستمر و تاثیرگذار نوآوریهای دیجیتال برای دستیابی به عملکرد برتر تاکید دارند. مفهوم نوآوری دیجیتال اغلب به عنوان ارائهدهنده راههای جدید برای انجام فعالیتهای اقتصادی با استفاده از اینترنت و فناوریهای دیجیتال شناخته میشود. فناوریهای تحول دیجیتال شامل دادههای بزرگ، اینترنت اشیا، رایانش ابری، واقعیت افزوده و مجازی، هوش مصنوعی و سیستمهای فیزیکی سایبری بهعنوان یک فرصت مناسب برای پایداری یا تهدیدی برای نابودی کسبوکارها هستند؛ اگر سازمانها نتوانند فرهنگ مناسب با آن را ایجاد کنند و توسعه دهند.
ارائه محصولات و خدمات مناسب با هدف پایداری کسبوکار علاوه بر نیاز به فرهنگ مناسب آن در حوزه پایداری، نیازمند فرهنگ متناسب با عصر تحول دیجیتال نیز هست؛ اینکه چگونه از فناوریهای تحول دیجیتال به طور موثر و نه مخرب در راستای پایداری کسبوکار استفاده بهینه و مطلوب شود. فناوریهای تحول دیجیتال بخش «سخت» تحول دیجیتال هستند. این فناوریها اگرچه مهم هستند، ولی توجه به فرهنگ سازمانی که بخش «نرم» آن است، از اولی بسیار مهمتر است. به همین دلیل سازمانها برای استفاده مطلوب و مناسب از فناوریهای دیجیتال نیازمند فرهنگ متناسب با عصر دیجیتال هستند. فرهنگ سازمانی دیجیتال، همانطور که توسط برخی نویسندگان تعریف شده، مجموعهای از مفروضات مشترک و درک کلی در مورد شیوههای سازمانی در حوزه دیجیتال را نشان میدهد. محققان میگویند سازمانها برای تحول در عصر دیجیتال نیازمند توانایی و قابلیتهای جدید دیجیتال در یک سازمان هستند و فرهنگ سازمانی مناسب، بسترساز این دگرگونی است.
بنابراین فرهنگ، بزرگترین مانع در برابر تحول مبتنی بر پایداری دیجیتال است. کارکنان و مدیران سازمان بهطور عادی در برابر تغییرات جدید مقاومت میکنند، چرا که رفتارهای فعلی خود مبتنی بر چارچوب ذهنی قدیمی را عامل موفقیت خود در گذشته میپندارند. آنها برنامهها، استراتژیها و استانداردهای جدید را پرریسک قلمداد میکنند و در اغلب موارد، مدیران عامل سازمان نیز اهمیت عامل «فرهنگ» را که میتواند استراتژی سر صبحانه را ببلعد، نادیده میگیرند.
با توجه به چالشهای جدید، به نظر میرسد مدیران عامل نیازمند برنامه بهبود مناسب برای توسعه فرهنگ سازمانی با هدف پایداری سازمانی و همچنین بهکارگیری بهینه و مطلوب فناوریهای تحول دیجیتال در سازمان هستند. هدف نهایی سازمان، دوام و پایداری با تاکید بر حفظ محیطزیست و کمک به جامعه بوده که در نهایت موجب تحقق پایداری اقتصادی میشود. در این مسیر، بهکارگیری مطلوب فناوریهای دیجیتال میتواند این فرآیند را تسریع کند؛ به شرط اینکه فرهنگ سازمانی مبتنی بر پایداری دیجیتال توسعه یابد.