با احتساب نرخ رشد اقتصادی ۷/ ۳درصد برای سال گذشته، تولید ناخالص داخلی کشور به قیمتهای سال۱۳۹۵ به عدد ۱۵۸۱هزار میلیارد تومان میرسد که در مقایسه با ۱۲۸۰هزار میلیارد تومان سال۱۳۹۲ نشاندهنده متوسط نرخ رشد اقتصادی ۳/ ۲درصد در یک بازه زمانی ۱۰ساله است. قریب به ۲۲درصد از این متوسط نرخ رشد، ناشی از نرخهای رشد اعلامشده برای دو سال انتهایی است؛ بهطوریکه متوسط نرخ رشد اقتصادی در بازه ۸ساله ۱۳۹۹-۱۳۹۲ برابر ۸/ ۱درصد است که با احتساب نرخهای رشد سالهای۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ به ۳/ ۲درصد افزایش مییابد. افزایش ۲۲درصدی متوسط ۱۰ساله نرخ رشد، رقم قابل توجهی است و انتظار میرود تغییر محسوسی در سایر متغیرهای اقتصادی و از جمله رفاه خانوارها ایجاد کرده باشد.
خاطرم هست در دولت حسن روحانی پس از یک یا دو سال نرخ رشد مثبت اما جزئی، وقتی مجری سیما از مشاور اقتصادی وقت رئیسجمهور درباره عدم مشاهده اثر نرخ رشد اقتصادی بر رفاه خانوارها سوال شد، ایشان تصویری از خیابانی در تهران را نشان دادند که در آن از دور چراغ راهنمایی سبز بود، اما خودروها، متراکم و در هم پیچیده متوقف بودند و بشارت دادند همانطور که آن ترافیک حرکت خواهد کرد، مردم نیز به زودی اثر رشد اقتصادی را در زندگی روزمره خود خواهند دید. چند سال گذشته، بهطور حتم آن خودروها حرکت کرده و رفتهاند، اما به گواه آمارهای خرد و کلان، اعتراف مسوولان و مشاهدات میدانی، وضعیت رفاهی مردم و خانوارها نهتنها بهبود نیافته که پسرفت نیز داشته است.
تجربه میگوید همواره باید به آمارهای کلان و تجمیعشده با احتیاط نگریست. ابتدا به این دلیل که این آمارها، بهویژه آمارهای حسابهای ملی، بعد از مدتی – حتی چند سال بعد – مشمول تعدیل آماری میشوند و تغییر میکنند. تعدیل آماری امری پذیرفتهشده و غیرقابل اجتناب در طرحها و سازمانهای آماری است؛ اما ما بهعنوان مصرفکننده آمار باید به نقطه ضعف آنها توجه داشته باشیم و در تفسیر آنها جانب احتیاط را بگیریم. دوم، رشد اقتصادی را باد نمیآورد، همانطور که برای باز شدن و حرکت رو به جلو در ترافیک لازم است فعل و انفعالی در خودروهای پیش رو صورت بگیرد و موانع برداشته شوند، برای رشد اقتصادی معطوف به بهبود وضعیت اقتصادی و رفاهی مردم نیز باید شاهد تغییراتی در چینش فعالان اقتصادی و رفع موانع خلق ثروت در سطح اقتصاد باشیم. گرچه رشد اقتصادی مفهومی کلان است، اما این مفهوم کلان بر پایههای اقتصاد خرد خانوارها و بنگاهها بنا شده است. برای رشد اقتصادی باید شاهد سرمایهگذاری بیشتر یا استفاده بیشتر از سرمایههای موجود باشیم، باید ببینیم بنگاههای بیشتری شروع به کار میکنند، افزایش ظرفیت میدهند، نیروی انسانی بیشتری را استخدام میکنند و بهطور مستمر از نرخ بیکاری کاسته میشود. نیازمند مشاهده تحرک در تجارت خارجی کشور و صادرات و واردات بیشتر است. نیازمند مشاهده تلاش قانونگذار برای حذف موانع تولید، گسترش رقابت در بازارها، حذف و کاهش نااطمینانیهای سیاسی و اقتصادی و همچنین سیاستهای پولی و مالی مشوق تولید است.
صدای خوش رشد اقتصادی حاصل همنوازی نوازندگان متعددی است که هر یک با وسیله و برنامه خود، اما همه با نگاه به حرکتهای رهبر ارکستر شکل میگیرد؛ تفاوت بسیاری است بین مشاهده اجرای زنده این همنوازی و لذت بردن از آن صدای خوش تا شنیدن صدایی خوش از دستگاهی الکتریکی یا برنامهای کامپیوتری! رشد اقتصادی نیز هنگامی ملموس است که توسط نوازندگان آن که همانا بنگاهها و خانوارها هستند نواخته و حس شود که در غیر این صورت جز خبری خوش نیست.