این گفتهها مقالهنویس فایننشالتایمز را به یاد روزهای مدرسه انداخته است. او میگوید: «در دبیرستان دخترانهای که در دهه ۹۰ میرفتم، معلم ریاضیمان مبحث مثلثات را اینطور معرفی کرد که مغز زنها معمولا با این مباحث مشکل دارد. نیمی از کلاس همان لحظه از درس دلسرد شدند و احتمالا دیگر هیچوقت به ریاضی علاقهای نشان ندادند.»
بر اساس مقاله این نشریه، شکاف جنسیتی در سرمایهگذاری واقعیت دارد. وبسایت «برینگ مانی» که درباره سرمایهگذاری به متقاضیان اطلاعات میدهد، تخمین میزند این شکاف امسال به ۶۷۸میلیارد پوند رسیده باشد؛ چرا که مردان بیشتر در محصولات مالی با بازدهی بالاتر سرمایهگذاری میکنند. همچنین یک مطالعه از موسسه سرمایهگذاری بریتانیا در سالجاری نشان داد که احتمال داشتن حساب سرمایهگذاری مبتنی بر سهام در مردان دو برابر بیشتر از زنان است. صنعت مدیریت ثروت کاملا آگاه است که باید زنان بیشتری را جذب کند. در حال حاضر، زنان حدود یکسوم از کل داراییهای مالی خرد در اتحادیه اروپا و آمریکا را در اختیار دارند و طبق پیشبینی شرکت مشاوره مدیریت مکینزی، این رقم تا سال ۲۰۳۰ به ۴۵درصد خواهد رسید. شرکتهایی مخصوص سرمایهگذاری زنان راهاندازی شدهاند. شرکتهای اصلی مدیریت ثروت نیز سعی دارند مشاوران زن بیشتری جذب کنند و بروشورهایی ویژه زنان طراحی کردهاند تا اعتماد به نفس آنها را تقویت کنند.
اما شاید موضوع را از پایه اشتباه فهمیدهاند. تئوری حاکم چنین است: چون زنان اعتماد به نفس کمتری دارند، احتمالا پولشان را بهجای سرمایهگذاری، نقد نگه میدارند. این طرز فکر، زنان را به خاطر محتاط بودن مقصر جلوه میدهد، به جای آنکه صنعت مدیریت ثروت را بابت فراهم نکردن محیطی مناسب برای سرمایهگذاری زنان سرزنش کند. درست مانند همان ایده منسوخ که میپنداشت «مغز ضعیف زنانه نمیتواند دوران اشکال را درک کند». این رویکرد صنعت که شعار «از سهام نترس، بانوی لطیف!» را تبلیغ میکند، اثرات جانبی دارد. نخست، برای کسانی که امور مالی برایشان کسالتآور است، این رویکرد راه فراری ایجاد میکند، مثل همان دخترانی که در دبیرستان به درس ریاضی بیعلاقه شدند. چون از مردان انتظار نمیرود که امور مالی برایشان کسلکننده باشد، آنهایی که واقعا چنین حسی دارند ممکن است تحت فشار اجتماعی قرار گیرند که بر این حس غلبه کرده و اطلاعات کسب کنند. اما زنان ممکن است چنین فشاری احساس نکنند. دوم، این دیدگاه باعث میشود بعضی مشاوران سنتی، مشتریان زن را به اندازه مردان برای پذیرش سطح مناسب ریسک تشویق نکنند. بخشی از شکاف جنسیتی در سرمایهگذاری میتواند صرفا نتیجه مشاوره نامناسب باشد.
تعابیر نادرست
البته شیوههای متفاوتی برای درک ریسک و سرمایهگذاری وجود دارد، و برخی افراد به طور طبیعی ریسکگریزتر از دیگراناند. مدیران دارایی میگویند مشتریان زن بیشتر تمایل دارند برای بلندمدت برنامهریزی کنند و هدفشان معمولا فرزندان یا نوههاست، در حالی که مردان اینطور نیستند. این تفاوت ایرادی ندارد، اما نباید فرض کنیم که زنان حتما چنین نگاهی دارند یا مردان هیچوقت چنین نگاهی ندارند. کارشناس شرکت «ایولین پارتنرز» میگوید موضوع این نیست که زنان ریسکپذیری پایینتری دارند، بلکه آنها صرفا بیشتر زمان صرف درک سرمایهگذاری و پرسیدن سوالات میکنند – چیزی که ممکن است توسط یک مشاور ضعیف، به اشتباه تعبیر شود. همچنین یک مشاور بد ممکن است درک نکند که مشتریان مرد ممکن است تحت فشار برای نشان دادن دانش مالی خود باشند، و در نتیجه با اعتماد به نفس کاذب جلو بروند و در نهایت در محصولاتی سرمایهگذاری کنند که ماهیت آنها را متوجه نشدهاند یا ریسکهایی را بپذیرند که با آن راحت نیستند. هر کسی که درک روشنی از موضوع ندارد یا از اصطلاحات تخصصی بیدلیل پیچیده این صنعت گیج میشود، باید بدون ترس بتواند سوال بپرسد. سوال پرسیدن نشانه قدرت است.
روزنامهنگاری شجاع است که وسط یک ارائه پر از اصطلاحات عجیبوغریب دست بلند کند و بپرسد: «خب، اوراق بهادار تضمینشده با وام مسکن دقیقا چیست؟» کلیشههای جنسیتی دقیق نیستند. حتی اگر گاهی بشود گفت که مثلا زنان بیشتر فلان کار را میکنند و مردان بیشتر کار دیگری را انجام میدهند، باز هم این به آن معنا نیست که همه زنان یا همه مردان آنطور رفتار خواهند کرد، یا اصلا باید آنطور رفتار کنند. سرمایهگذاری بلندمدت در سهام بهتر از نگه داشتن پول نقد است – این یک حقیقت بیطرفانه صرف نظر از فاکتور جنسیت است. به همین صورت، پرسیدن سوال و درک دقیق محل سرمایهگذاری نیز برای همه افراد باید صدق کند. یکی از راهحلها در این زمینه، بهبود شیوههای ایجاد پروفایل روانشناختی برای هر دو جنس است و به گفته مدیران دارایی، ابزارهای هوش مصنوعی در این زمینه کمک میکنند. راهحل دیگر، جذب بیشتر مشاوران زن است.
این موضوع مفید خواهد بود؛ نه لزوما چون زنان دوست دارند با مشاور زن کار کنند، بلکه به این دلیل که وجود یک نوع نگاه غالب در هر صنعتی به دلیل تفکر گروهی میتواند آسیبزننده باشد. یک بعد دیگر هم سن و سال است. طبق مطالعهای از مکینزی، زنان نسل زد و هزارهها نسبت به زنان مسنتر در حوزه مالی اعتماد به نفس بیشتری دارند. الکس لویدن، مدیر مشاوره شرکت مدیریت ثروت «سنت جیمز پلیس» نیز میگوید که مشاوران مرد جوان معمولا رویکردی سنجیدهتر نسبت به مشاوران مرد مسن دارند. و در نهایت، آموزش مالی در مدارس نیز نقش کلیدی دارد. نباید اجازه داد که زنان تصور کنند سهام و بازار سرمایه چیزهای ترسناکی هستند؛ درست همانطور که نباید اجازه داد دختران فکر کنند ریاضی ترسناک است. رساندن هرچه زودتر پیام درست، میتواند این دستهبندیهای سرسری جنسیتی را به امری منسوخ شده تبدیل کند.
ثبت دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰