انعقاد تفاهمنامه همکاری با هدف توسعه توانمندیهای اقتصادی خراسان رضوی و کهگیلویه و بویراحمد ایفای مسئولیت اجتماعی؛ زمینهساز توسعه سرمایه اجتماعی رتبه چهاردهم خراسان رضوی در شاخص امنیت سرمایهگذاری کشور در بهار 1403 ضرورت اصلاح دستورالعمل نحوه انجام و تایید ثبت سفارشات ارزی واحدهای تولیدی، بازرگانی چگونه اثربخشی آموزش کارکنان را بسنجیم؟ روندهای نوظهور رهبری سازمانی در ۲۰۲۵ ۵ تغییر لازم برای بقا در دنیای کار آینده بررسی امکان ورود سرمایهگذاران جدید به ترکیب سهامداری صندوقهای پژوهش و فناوری
داستانهای زیر را در نظر بگیرید: مدیرعامل یک شرکت در وبسایت آن شرکت یک فایل ویدئویی قرار داده و اعلام میکند یکی از مدیران ارشد شرکت را بهخاطر خرید داروهای تقلبی اخراج کرده است. او با استفاده از این داستان کوشیده تا به کارکنان شرکت در مورد ضرورت و اهمیت رعایت اصول اخلاقی و زنده نگهداشتن ارزشهای شرکت توضیحاتی دهد.
چهار سال پیش در اواخر سال ۲۰۱۹، اتفاقی افتاد که جهان را شوکه کرد. شیوع کرونا زندگی تمام مردم در گوشه و کنار جهان را به نوعی تحتتاثیر قرار داد. کسب و کارها و مراکز آموزشی و تفریحی تعطیل شدند. متروها و هتلها و سینماها و تفریحگاهها خالی از جمعیت شدند و در عوض در بیمارستانها جای سوزن انداختن نبود. تا یک ماه قبل از آن، کسی چنین اتفاقی با چنین ابعادی را هرگز پیشبینی نمیکرد. اتفاقی که باعث تعطیلی همیشگی بسیاری از کسبوکارها شد و رهبران سازمانها را محک بزرگی زد. پس از گذشتن آن دوران سخت، به همه ما ثابت شد که جهان امروز، جهان تحولات سرسامآور است. از جنگها و بلایای طبیعی گرفته تا پیشرفت تکنولوژی، همه و همه باعث شدهاند جهان بیش از هر زمان دیگری، غیرقابل پیشبینی باشد. به همین علت، لازم است که رهبران کسبوکار، مهارتهای جدیدی کسب کنند که یکی از مهمترین آنها، پرسیدن سوالات هوشمندانه است.
اغلب نومدیران و مدیران کمتجربه در زمان آغاز فعالیت مدیریتیشان دچار سردرگمی هستند و عمدتا تصمیم میگیرند از مدیران باتجربهتر تقلید کرده و سبکهای مدیریت و رهبری آنها را در پیش بگیرند.
وقتی رئیستان به هوای شغل دیگری کارش را ترک میکند، ممکن است وسوسه شوید از او پیروی کنید و دنبالش بروید؛ بهخصوص اگر اعتماد زیادی به او داشته باشید و روابطتان صمیمانه باشد. اما آیا فکر خوبی است؟ در این مطلب توصیههایی از «ننسی روتبارد»، استاد مدیریت و معاون دانشکده وارتون دانشگاه پنسیلوانیا و «اریکا پیرس ویلیامز»، مشاور حوزه توسعه رهبری سازمانی و بنیانگذار و مدیر شرکت مشاوره پیرسینگ استرتجیز ارائه میکنیم. این دو نفر، پنج سوال را مطرح میکنند که باید قبل از هر تصمیمی از خود بپرسید: آیا میدانم چرا رئیسم تصمیم به رفتن گرفته؟ نقش رئیسم در موفقیتم چقدر حیاتی بوده؟ تا چه حد نگران آینده سازمان هستم؟ آیا امکان رفتن دارم و واقعا دلم میخواهد این کار را بکنم؟ آیا رئیسم صریح و مستقیم به من پیشنهاد کار داده؟
همه ما در محل کار کارکنانی داریم که به دلیل داشتن استعداد برتر، متمایز از سایرین هستند. این افراد باهوش و دقیق هستند، بسیاری از کارها را انجام میدهند، عملکرد خوبی دارند و بهطور کلی بسیار باپشتکارند. همه دوست دارند آنها را در یک پروژه یا به عنوان عضو دائمی تیم خود داشته باشند. آنها به عنوان آهنربا برای انجام وظایف بیشتر و بزرگتر عمل میکنند. البته هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد و زمانی که بهطور موثر به کار گرفته شوند، میتوانند به پیشرفت سازمان کمک کنند.
دو تیم کاری را در نظر بگیرید که در حال رقابت با هم برای انجام بهتر یک پروژه هستند و یکی از آنها از اعتماد به نفس بیشتری نسبت به تیم دیگر برخوردار است. در این حالت، اعضای تیم دارای اعتماد به نفس بیشتر، مطمئن هستند که شانس خیلی خوبی برای برنده شدن دارند و در نتیجه تصمیمهای درستتری میگیرند و به شکلی یکپارچهتر و منسجمتر باهم کار میکنند. در طرف مقابل، تیمی قرار دارد که اعضایش اعتماد به نفس شکنندهای دارند و در مورد تواناییهایشان دچار تردید هستند. درنتیجه آنها نمیتوانند کارها را به درستی انجام دهند. در چنین شرایطی به طور حتم برد با تیم دارای اعتماد به نفس بالاتر است.
مدیران باتجربه و تیزهوش به خوبی میدانند که هوش و استعداد و تحصیلات به تنهایی نمیتواند افراد موفق را از دیگران متمایز سازد بلکه این ذهنیت افراد است که به آنها برای روبهرو شدن با چالشهای سخت زندگی کمک میکند و آنها را از دیگران متمایز میسازد.
دههها این موضوع را در مغز هر دانشجوی مدیریت فرو میکردند که هدف نهایی هر کسب و کاری، «حداکثرسازی ارزش برای سهامداران» است. حتی میلتون فریدمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد فقط و فقط یک مسوولیت اجتماعی برای کسب و کارها متصور بوده است.