نخستین چالش حوزه صادرات، چندنرخی بودن ارز در کشور است تاکید بر پیگیری برای رفع موانع سرمایهگذاری در خراسان رضوی واکاوی چالشهای صنایع در زمینه واردات مواد اولیه و ماشینآلات پیوستن بهFATF یک ضرورت اجتنابناپذیر برای توسعه صادرات است سرمایهگذاری؛ بزرگترین چالش، ضروریترین نیاز تاکید بر برگزاری جشنوارهای فاخر برای زعفران آمار نوبرانه رشد تابستانی مقابله با بیماری مسری خشم در سازمان
وقتی رئیس جدیدتان مرتب و بدون هیچ توجیه شفافی، تصمیمات عجولانه میگیرد، ممکن است حس کنید زندگی کاریتان از حالت طبیعی خارج شده: لغو ناگهانی جلسهها بدون هیچ توضیحی، موجی از جلساتی که در تقویمتان علامت زدهاید یا ورود غیرمنتظره یک کارمند جدید. «شارمین بانو»، مربی حوزه مدیریت در سیاتل، میگوید: «این رفتار از نظر حرفهای ناامیدکننده و از نظر احساسی خستهکننده است. هنوز بین شما و این رئیس جدید اعتماد برقرار نشده، بنابراین هر نیت خیری که ابتدا داشتید از بین میرود.»
اخیرا طی همکاری با یک شرکت روباتیک اسکاندیناویایی، متوجه یک موضوع نگرانکننده شدیم. طی جلسات تیم رهبری، مدیرعامل از بین ۹ نفر، تنها با ۳ نفر از اعضای جلسه صحبت میکرد و از آنها مشورت میگرفت. بقیه فقط نگاه میکردند. وقتی بعدا از او در اینباره سوال پرسیدیم و از زبان ما شنید که ظاهرا «نورچشمیهایی» دارد و این کاملا مشهود است، تعجب کرد. او نمیدانست رفتار تبعیضآمیزش چه تاثیری بر سایر اعضا دارد. و هیچکس موقع ارائه بازخورد، این موضوع را مطرح نکرده بود. این یک مشکل رایج است. گرچه مدیران معتقدند که برای تکتک کارکنان توجه و احترام یکسانی قائلند، اما تحقیقات خلاف این را اثبات میکند.
افسانه «تعادل بین کار و زندگی» اغلب دستنیافتنی به نظر میرسد و بسیاری از رهبران سازمانی را در برابر فشارهای هر دو طرف مستاصل و درمانده میکند. آن دسته از رهبران سازمانی که مسوول تیمهای جهانی و تصمیمات استراتژیک و عملکرد کلی هستند، برای مدیریت کار و زندگی شخصیشان با چالشهای منحصربهفردی روبهرو میشوند. اما دستیابی به این تعادل غیرممکن نیست، فقط نیازمند استراتژی هدفمندی است تا بتوانند آگاهانه کار و زندگی شخصیشان را مطابق شرایط خاص خود مدیریت کنند. در ادامه به معرفی این استراتژیها میپردازیم.
گفته میشود که کارکنان سازمان را ترک نمیکنند. آنها مدیران خود را ترک میکنند. اما وقتی مدیران استعفا میدهند چطور؟ چرا کسی که سخت کار کرد تا به یک موقعیت تصمیمگیری در سطح بالاتر برسد، تصمیم میگیرد فقط بلند شود و برود؟
تاریخ نشان میدهد برای رسیدن به قلههای موفقیت باید بهای سنگینی پرداخت. رهبران سازمانها معمولا بیشترین آسیبپذیری نسبت به لغزشهای اخلاقی، معنوی یا قانونی در قضاوت و تصمیمگیریهایشان را در اوج دوران کاری خود تجربه میکنند. درست زمانی که به نظر میرسد همهچیز دارند و دنیا بر وفق مرادشان است، دست به کارهای خطرناک یا احمقانهای میزنند که همه چیز را نابود میکند. این موقعیت را «پارادوکس موفقیت» مینامیم.
«میشله وینترفیلد» خود را آماده میکرد اپلیکیشن «تندم» (Tandem) را که تمرکزش کمک به زوجها برای مدیریت امور مالیشان بود، راهاندازی کند. همان موقع، خبر آمدن چتجیپیتی همه جا پیچید و انگار آب یخ روی سر میشله ریختند. مدیرعامل و همبنیانگذار این استارتآپ واقع در شیکاگو یادش میآید که یک سال و نیم پیش، وقتی دنیا اولین بار شاهد قدرت هوش مصنوعی مولد بود، با خودش گفت «من این مهارت را ندارم و آیا این پیشنیاز داشتن شرکتی موفق است؟»
چهار سال پیش در اواخر سال ۲۰۱۹، اتفاقی افتاد که جهان را شوکه کرد. شیوع کرونا زندگی تمام مردم در گوشه و کنار جهان را به نوعی تحتتاثیر قرار داد. کسب و کارها و مراکز آموزشی و تفریحی تعطیل شدند. متروها و هتلها و سینماها و تفریحگاهها خالی از جمعیت شدند و در عوض در بیمارستانها جای سوزن انداختن نبود. تا یک ماه قبل از آن، کسی چنین اتفاقی با چنین ابعادی را هرگز پیشبینی نمیکرد. اتفاقی که باعث تعطیلی همیشگی بسیاری از کسبوکارها شد و رهبران سازمانها را محک بزرگی زد. پس از گذشتن آن دوران سخت، به همه ما ثابت شد که جهان امروز، جهان تحولات سرسامآور است. از جنگها و بلایای طبیعی گرفته تا پیشرفت تکنولوژی، همه و همه باعث شدهاند جهان بیش از هر زمان دیگری، غیرقابل پیشبینی باشد. به همین علت، لازم است که رهبران کسبوکار، مهارتهای جدیدی کسب کنند که یکی از مهمترین آنها، پرسیدن سوالات هوشمندانه است.
هر مدیر تازهکاری در اوایل فعالیت خود در عرصه مدیریت با موقعیتهایی روبهرو میشود که ناچار است گفتوگوهای جدی و سختی با کارکنانش داشته باشد و با آنها در مورد موضوعاتی صحبت کند که چندان خوشایند و دوستداشتنی نیستند، اما چارهای جز مطرح کردن آنها نیست.