مهارتآموزی؛ گرفتار بروکراسی و قوانین ناکارآمد
ضرورت ایجاد مراکز کاریابی برای ساماندهی تأمین نیروی کار خارجی
چگونه قهرمانان استراتژی پیروز میشوند؟
توسعه صادرات گیاهان دارویی در گرو استانداردسازی و پرهیز از خامفروشی
تعرفه جدید واردات خودرو ابلاغ شد+ سند
مدیران میتوانند در صنعتی جدید بدرخشند؟
بازگشت دلار به ثبت سفارش کالاهای وارداتی
قانون استفاده منطقی از انرژی، چطور کره جنوبی را در مسیر توسعه پایدار قرار داده است؟
بیشتر مدیران در طول دوران حرفهای خود، در شرکتهای مختلفی مشغول به کار میشوند. این تغییر مشاغل، گاهی فقط نیازمند انطباق با شغل و شرکت جدید نیست، بلکه به دلیل تغییر صنعت، ممکن است نیازمند پیشروی در قلمرویی ناشناخته باشد.
در هر سازمانی اتفاقات ناگوار رخ میدهد؛ گاهی به کوچکی یک اشتباه و گاه به بزرگی یک حادثه خطرناک. اما رفتارهای پس از چنین اتفاقاتی نشاندهنده ویژگیهای شخصیتی یک مدیر ارزشمحور و البته فرهنگ سازمانی آنهاست. تمام تفاوتها میتواند در یک عذرخواهی صادقانه خلاصه شود.
در گذشته با سازمانی همکاری میکردم که شرکت ما را برای حل مشکلی که به گفته خودشان تبدیل به بزرگترین چالش برندشان شده بود، استخدام کرده بودند.
سه ماه اول حضورتان در نقش مدیرعامل جدید به پایان رسیده است. مشکلات کلیدی را شناسایی کردهاید، دستاوردهای سریع داشتید و بحرانها را مدیریت کردهاید.
تصور بسیاری از ما درباره مدیرمان این است که وظیفه او مدیریت و نظارت بر کار ما و وظیفه ما پیروی از دستورات اوست. ذهنیت اغلب آدمها در مورد رابطه میان مدیر و کارمند این است که افسار این رابطه در دستان مدیر است و ما به عنوان کارمند، هیچ نفوذ و تاثیری بر آن نداریم. اما این ذهنیت درست نیست. آنچه بسیاری از آن غافلند این است که ما نیز به عنوان کارمند باید بتوانیم این رابطه را مدیریت کنیم.
وقوع بحرانهای پیشبینی نشده، ناپایداری و سرعت بالای تغییر، به شکل فزایندهای عادی شدهاند. اما حسی که میدهند عادی نشده است. برای خیلیها، این اتفاقها پر از استرس و فرسایشی هستند. این روزها برنامههای کاری رهبران سازمانها دائما به هم میخورند و با اختلالهای زیادی مواجه میشوند.
یکی از مراجعینم به نام «رودی» در بخش بازاریابی یک شرکت تکنولوژی کار میکند. قرار بود تیم او از طریق شبکههای اجتماعی، مشتریان بالقوه شرکت را افزایش دهند. پیش از تعیین این هدف، رودی و رئیسش و چند نفر از همکارها پس از یک جلسه طولانی و ساعتها تبادلنظر، در نهایت به این نتیجه رسیدند که باید ویدئوهای کوتاه بیشتری تولید کنند و در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند. رودی تمام هفته روی طرح یک پروژه کار کرد. در آن نوشته بود که تیمش چطور میتواند ویدئوهای بیشتری بسازد و منتشر کند. افراد ذینفع مشخص شده بودند، معیارها تعریف شده بودند و جدول زمانی انتشار ویدئوها که مورد نظر رئیسش بود نیز توضیح داده شده بود. رودی هیجان داشت که اجرای پروژه را شروع کند
داستانهای زیر را در نظر بگیرید: مدیرعامل یک شرکت در وبسایت آن شرکت یک فایل ویدئویی قرار داده و اعلام میکند یکی از مدیران ارشد شرکت را بهخاطر خرید داروهای تقلبی اخراج کرده است. او با استفاده از این داستان کوشیده تا به کارکنان شرکت در مورد ضرورت و اهمیت رعایت اصول اخلاقی و زنده نگهداشتن ارزشهای شرکت توضیحاتی دهد.