تحلیل دادهها؛ کلید بهبود سیاستهای منابع انسانی در بنگاههای اقتصادی
واکاوی مساله مطالبات انباشته و چالشهای ارزی و مالی صنعت سلامت خراسان رضوی
تورم دولت، عامل تورم اقتصاد؟
قطع برق چاههای کشاورزی بدون حمایت مالی، تولید را تهدید میکند
تاکید بر نقش بیمه در کاهش ریسکهای فعالان صنعت گردشگری
رفع موانع لجستیکی و تعرفهای؛ شرط بهرهبرداری موثر از مسیر ریلی ایران-افغانستان
درخواست برای اصلاح زیرساختهای گمرکی و تفویض اختیارات بیشتر به استانها
کوچ نیروی کار از صنعت
وقتی دختر بزرگم ۷ سال داشت، به یک بیماری نادر خودایمنی مبتلا شد که پزشکان گفتند شانس زیادی برای زنده ماندن ندارد. این بیماری درمان قطعی و شناختهشدهای نداشت و بنابراین تجویز مجموعه داروهایی برای او شروع شد تا شاید روشی برای زنده نگه داشتنش پیدا کنند. این یعنی به طور مکرر باید از او خون میگرفتند؛ آن هم از کودکی که از سوزن وحشت داشت. زمان و تلاش زیادی را صرف کردیم تا وضعیت او را ثابت نگه داریم و این فرآیند را تکمیل کنیم. در طول روند درمان، یک بار یکی از مسوولان خونگیری گفت: «من همیشه در حال انجام این کار هستم. واقعا اتفاق مهمی نیست.» دخترم، با یک بلوغ فکری که در آن سن من را شگفتزده کرد، گفت: «برای من مهم است. مهم است، چون چیزی را میگیری که درون بدن من است. ممکن است برای تو مهم نباشد، چون برای تو اتفاقی نمیافتد.»