دبیرکل اکو: بیانیه مشهد رویکرد آیندهنگرانه دارد واکاوی چالشهای حقوقی و اجرایی ماده 25 قانون بهبود مستمر محیط کسبوکار این بانک «بانک» نیست هدفگذاری برای بررسی دیپلماسی کریدوری ایران در همایش ملی ترانزیت در مشهد دیپلماسی اقتصادی کلید بهرهبرداری از ظرفیتهای اکو قانون خسارت هست اما اجرا نه! جبران خسارتهای ناشی از ناترازی انرژی، مطالبه جدی بخش خصوصی است نقش مهارتآموزی در داشتن زندگی سالم
در حالی که بسیاری از شرکتها، از جمله والمارت، خواستار بازگشت کارکنان به محل کار شدهاند، دو گزارش جدید بر احتمال تغییر شغل مدیران ارشد به خاطر این درخواست، تاکید دارد. طبق یافتههای این تحقیقات، با اعمال سیاستهای بازگشت به دفاتر کار، این احتمال وجود دارد که بسیاری از مدیران ارشد به دنبال یافتن شغل تازهای برآیند. احتمال اینکه مدیرانی که مسوول اجرای سیاستهای بازگشت به محل کار هستند، بهدلیل همین سیاستها، خودشان شرکت را ترک کنند بیشتر از بقیه کارکنان است. این یافته تحقیقات تازهای است که مدیران عامل را غافلگیر میکند، چرا که آنها نگران این بودند که کارکنان جوانتر در برابر بازگشت به دفتر کار مقاومت کنند.
ماهیت مدیریت میانی، یعنی درک چشمانداز وسیعتر بخش رهبری ارشد سازمان و تبدیل آن به دستورالعمل قابل اجرایی که اعضای تیم بتوانند از آن استفاده کنند. این کار نیازمند حفظ تعادل ظریفی است که شما میتوانید با طی مراحلی به آن دست یابید و به مدیر میانی قدرتمندی تبدیل شوید.
اغلب نومدیران و مدیران کمتجربه در زمان آغاز فعالیت مدیریتیشان دچار سردرگمی هستند و عمدتا تصمیم میگیرند از مدیران باتجربهتر تقلید کرده و سبکهای مدیریت و رهبری آنها را در پیش بگیرند.
رهبری تیمهای کاری در دنیای پر از تغییر و تحولات سریع و پیچیدگیهای فزاینده امروز بسیار سخت و طاقتفرساست. به همین دلیل، ۸۱درصد از کسانی که در تحقیق جدید موسسه دیلویت شرکت کردند، معتقد بودند رهبری تیمهای کاری در دنیای پر از ابهام و دگرگونی امروز، به عنوان مهمترین مهارت موردنیاز رهبران سازمانی قرن ۲۱ شناخته میشود. شرکتکنندگان در این تحقیق جامع که بر روی هزاران نفر از رهبران و مدیران کسبوکارهای مختلف از سراسر جهان انجام شد، نشان دادهاند عواملی مانند تکنولوژیهای جدید، سرعت بالای تغییرات، تحولات جمعیتی و دگرگون شدن سریع انتظارات مشتریان و کارکنان، دست به دست هم داده و شرایطی را به وجود آوردهاند که باعث دشوارتر شدن رهبری تیمهای کاری شده است.
«کار تیمی شاهکار میکند.» سابرینا رومانوف، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه یشیوا، میگوید این عبارت (که گاهی روی لیوانهای اداری و پوسترهای انگیزشی چاپ میشود) اساسا به این معنی است که تقسیم وظایف و مسوولیتها بین یک تیم، در مقایسه با شرایطی که یک فرد به تنهایی همان کار را انجام دهد، میتواند به نتایج بهتری منجر شود. این عبارت را اولین بار یک کشیش آمریکایی به نام «جان سی مکسول» به کار برد. مکسول در سال ۲۰۰۲ کتابی به همین نام منتشر کرد که در آن نوشت: «کار تیمی شاهکار میکند، اما وقتی رهبر یک تیم رویای بزرگ و تیم بدی داشته باشد، چشماندازش تبدیل به یک کابوس میشود.» مکسول در کتاب خود اهمیت همکاری مشترک را مورد بحث قرار میدهد و اصولی را برای ایجاد یک تیم قوی به اشتراک میگذارد. این عبارت در طول سالها مورد توجه قرار گرفته و محبوب شده است. در این مطلب، مزایای کار تیمی، ویژگیهای کار گروهی خوب و همچنین اقداماتی را که به شما کمک میکنند یک بازیکن خوب تیمی باشید یا یک تیم قوی بسازید، بررسی میکنیم.
در چند سال اخیر، دنیا با بحرانهای همزمان و متعددی همراه بوده است: از درگیریهای ژئوپلیتیک گرفته تا بلایای زیست محیطی، عمیقتر شدن شکافهای سیاسی و اجتماعی، اختلالات در زنجیرههای ارزش و تحولات بر هم زننده تکنولوژی. بسیاری معتقدند این بحرانها واقعیت جدید دنیا هستند و به نظر نمیرسد پیچیدگیها به این زودیها رفع شوند. کارشناسان نشریه هاروارد اخیرا با گروهی از مدیران ارشد شرکتهای بزرگ آمریکایی و اروپایی ملاقات کردهاند تا درباره چگونگی رهبری سازمان در گیرودار بحرانهای فعلی جهان صحبت کنند. این شرایط چالش برانگیز، استرس قابلتوجهی به این رهبران و کارکنانشان وارد کرده است.
تبریک میگویم. شما رئیس شدهاید. تنها مشکل این است که اعضای تیمتان بیشتر از شما میدانند. آنها مسنترند، باتجربهترند و سابقه کار بیشتری دارند. در گذشته، به ندرت میشنیدیم که یک جوان ۳۰ ساله مدیر شود. در سازمانها روال بر این بود که هر که سنش بالاتر بود، مقامش نیز بالاتر بود. کارکنان در سطوح ارشد، همه سن و سالدار بودند. اما طی چند سال اخیر، روند جدیدی بر بازار کار حاکم شده است. افرادی که سابقا برای مدیریت، «زیادی جوان» بودند، به جایگاههای رهبری سازمانی و مدیریتی رسیدند.
میگویند «موفقیت مدعیان زیادی دارد، اما شکست را کسی گردن نمیگیرد.» اما این گفته درباره شرکتها درست نیست، زیرا علاوه بر بیتجربگی بنیانگذار شرکت، دلایل فراوانی برای شکست شرکتها وجود دارد. با درک علل شکست شرکتها میتوان به رهبرانشان کمک کرد که بدانند چه کاری را چرا، چه وقت و به چه ترتیب انجام دهند و چگونه درستترین گزینهها را برای شرکتشان انتخاب کنند.