عزم ایران و افغانستان برای توسعه تجارت ریلی درخواست توسعه همکاریهای ایران و ازبکستان در حوزه حملونقل ریلی مس مورد نیاز تولیدکننده از کشور قاچاق میشود/ اختلاف قیمت مس در ایران و جهان راهکارهای بهبود فرایند رفع تعهد ارزی و استرداد مالیات بر ارزش افزوده صادرات پیشنهاد دریافت ضمانت از صادرکنندگان به جای رفع تعهد ارزی لزوم توجه به سنتهای کارآمد گذشتگان در حوزه مدیریت منابع آب تاکید بر توسعه روابط تجاری و گردشگری خراسان رضوی با ازبکستان چالشهای حقوقی اجرای ماده 25 قانون بهبود مستمر محیط کسبوکار
چهار سال پیش در اواخر سال ۲۰۱۹، اتفاقی افتاد که جهان را شوکه کرد. شیوع کرونا زندگی تمام مردم در گوشه و کنار جهان را به نوعی تحتتاثیر قرار داد. کسب و کارها و مراکز آموزشی و تفریحی تعطیل شدند. متروها و هتلها و سینماها و تفریحگاهها خالی از جمعیت شدند و در عوض در بیمارستانها جای سوزن انداختن نبود. تا یک ماه قبل از آن، کسی چنین اتفاقی با چنین ابعادی را هرگز پیشبینی نمیکرد. اتفاقی که باعث تعطیلی همیشگی بسیاری از کسبوکارها شد و رهبران سازمانها را محک بزرگی زد. پس از گذشتن آن دوران سخت، به همه ما ثابت شد که جهان امروز، جهان تحولات سرسامآور است. از جنگها و بلایای طبیعی گرفته تا پیشرفت تکنولوژی، همه و همه باعث شدهاند جهان بیش از هر زمان دیگری، غیرقابل پیشبینی باشد. به همین علت، لازم است که رهبران کسبوکار، مهارتهای جدیدی کسب کنند که یکی از مهمترین آنها، پرسیدن سوالات هوشمندانه است.
هر مدیر تازهکاری در اوایل فعالیت خود در عرصه مدیریت با موقعیتهایی روبهرو میشود که ناچار است گفتوگوهای جدی و سختی با کارکنانش داشته باشد و با آنها در مورد موضوعاتی صحبت کند که چندان خوشایند و دوستداشتنی نیستند، اما چارهای جز مطرح کردن آنها نیست.
ما اغلب خود را درگیر انجام وظایف ناخوشایندی مییابیم و هرچه بیشتر آن کار را تکرار میکنیم، بیشتر در آن فرو میرویم؛ به طوری که حتی زمانی که فرصت انتخاب گزینه لذتبخشتری هم برای دستیابی به همان هدف وجود داشته باشد، آن را انتخاب نمیکنیم. به عنوان نمونه به آخرین باری فکر کنید که به جای روشن کردن کامپیوتر بغل دستتان که کار را برایتان خیلی راحتتر میکرد، تلاش کردید تا ایمیلی طولانی را در گوشی موبایلتان تایپ و ارسال کنید. یا به آخرین باری فکر کنید که به جای استفاده از نرمافزار موجودی که میتوانست به صورت خودکار سندی را برایتان قالببندی کند، با صرف وقت و تلاش زیاد به صورت دستی این کار را انجام دادید. یا حتی آخرین باری که یک ساعت وقت آزاد داشتید و به جای اینکه بیرون بروید و کمی قدم بزنید و هوای تازه بخورید، تمام آن مدت را صرف تماشای برنامهای آزاردهنده یا گشت و گذار در شبکههای مجازی کردید.
شرکتها به تدریج در حال کشف اهمیت پرورش کنجکاوی بین کارکنانشان هستند. با این حال، تعداد انگشتشماری از آنها درک خوبی از شیوه تقویت، نهادینه ساختن و استفاده گسترده از کنجکاوی در سطح سازمان خود دارند. در این مقاله، تلاش داریم تا رویکردی عملی و انسانمحور برای مدیران معرفی کنیم که از طریق آن بتوانند طرحی برای گسترش و استفاده از کنجکاوی در سازمان خود داشته باشند.
ماهیت مدیریت میانی، یعنی درک چشمانداز وسیعتر بخش رهبری ارشد سازمان و تبدیل آن به دستورالعمل قابل اجرایی که اعضای تیم بتوانند از آن استفاده کنند. این کار نیازمند حفظ تعادل ظریفی است که شما میتوانید با طی مراحلی به آن دست یابید و به مدیر میانی قدرتمندی تبدیل شوید.
در یک نظرسنجی جهانی جدید، ۴۴ درصد از کارکنان گزارش کردهاند که در روز کاری قبل، استرس زیادی را تجربه کردهاند. در دوران بیثباتی و عدمقطعیت، مدیران برای جلوگیری از ایجاد اضطراب غیرضروری باید توجه ویژهای به نحوه برقراری ارتباط با تیم خود داشته باشند. در این مطلب، نویسنده به پنج خطای رایجی میپردازد که حتی با حسن نیتترین رهبران سازمان هم مرتکب آنها میشوند. و توضیح میدهد که این رهبران سازمانی، به جای آن رفتار نادرست، باید چه کاری انجام دهند.
در هر سازمانی، تمام مشاغل، خصوصا مناصب مدیریتی، نیاز به ایفای نقش مخصوص به خود دارند و مدیران باید بتوانند نقش مربوطه را به خوبی «بازی» کنند. بنابراین، برای هر جایگاهی نقش مربوطه باید شناخته شود تا مدیریت آن به خوبی انجام شود. از آنجا که مدیریت تقلیدپذیر نیست، هر یک از این نقشها برای نوعی از مدیریت مناسب است و نمیتوان و نباید آن را برای نقش مدیریتی دیگری تقلید کرد. (بخش نخست)
مذاکره بخش جدانشدنی برنامههای کسب و کارها و مدیران آنهاست. در این بین، عصر دیجیتال و فناوریهای آن، ابزارهای بسیاری برای تسهیل مذاکرات فراهم کرده و در عین حال، ضعفهایی پدید آورده است. امروزه، میتوان بدون محدودیتهای زمانی و مکانی سنتی، با شیوههای مختلفی مانند تلفن، تماس تصویری، ایمیل، چت و... به مذاکره پرداخت. با این حال، هر کدام از این ابزارها، ما را از بخشی از علائم و نشانههای غیرزبانی تعامل محروم میکند. به عنوان مثال، در تماس تلفنی نمیتوان چهره و پوشش طرف مقابل را دید یا شیوه دست دادن او را ارزیابی کرد. در عوض، در همان لحظه صحبت کردن، میتوان پاسخ او و لحن صدایش را شنید و البته فاصله مکانی را برداشت. در این مطلب به دنبال حداکثرسازی منافع ابزارهای دیجیتال و حداقلسازی معایب آنها هستیم.