به گزارش روابط عمومی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی خراسان رضوی، «سید هاشم اورعی» در همایش توسعه صنعتی کشور در گرو اقتصاد و انرژی که در محل اتاق بازرگانی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: اصولاً برنامههای توسعه باید در شرایط تعادلی و متوازن تدوین شود، در غیر این صورت تدوین آن بیمعناست. تهیه یک برنامه توسعه اقتصادی هنگامی معنا پیدا میکند که شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور پایدار باشد. لذا در شرایط کنونی کشور و جهان، صحبت از توسعه به معنای واقعی آن بیمعناست.
این استاد دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به اینکه در شرایط کنونی به جای برنامه توسعه باید برنامه تثبیتی و ترمیمی و خروج از بحران برای اقتصاد کشور تهیه شود، عنوان کرد: در حال حاضر شرایط اجتماعی کشور، فقدان منابع مالی پایدار و نبود انسجام سازمانی کافی، اجرای این برنامه را باورناپذیر کرده است. حتی اگر اجرای این برنامه از لحاظ نظری امکانپذیر باشد؛ تا زمانی که جامعه به اجرای آن باور نداشته باشد، برنامه با شکست روبهرو میشود. در این شرایط به جای تدوین برنامه توسعه باید سند همدلی اجتماعی را تدوین کنیم و مردم را با خود همدل کنیم.
وی پیش شرط دیگر اجرایی شدن برنامههای توسعه اقتصادی را وجود عقلانیت عنوان کرد و گفت: برای ورود به عصر توسعه باید با موانع سنتی توسعه خداحافظی کنیم. مهمترین مانع سنتی در شکلگیری این مهم، نبود مهارت گفتوگو است، چراکه ما عادت به گفتوگو و پرسشگری و نقادی نداریم.
برنامه هفتم توسعه فاقد استراتژی توسعه صنعتی است
رئیس اتحادیه انجمنهای علمی انرژی ایران با اشاره به کاهش سهم صنعت از اقتصاد کشور به 13 درصد طی برنامههای پنجم و ششم توسعه تأکید کرد: برنامه هفتم توسعه نیز فاقد مدل نظری است و بدون هیچگونه استراتژی توسعه صنعتی تدوین شده است. سندی که اکنون نوشته شده فقط به مانند انشاء است. در برنامه هفتم، رشد اقتصادی سالانه 8 درصدی و رشد 23 درصدی صادرات دیده شده است؛ اما صرفا با تکیه بر صادرات محصولات کشاورزی و مواد خام نمیتوان به رشد اقتصادی سالانه 23 درصدی رسید.
وی افزود: سهم صنعت در تمام کشورهایی که به جهش اقتصادی رسیدند، حداقل 30 درصد بوده است؛ این بدان معناست که جهش اقتصادی بدون توجه به صنعت امکانپذیر نبوده و برای اجرایی شدن طرحهای توسعه اقتصادی باید به فکر رساندن سهم صنعت از اقتصاد کشور از 13 درصد به 30 درصد باشیم.
اورعی با اشاره به سهم 51 درصدی خدمات از تولید ناخالص ملی کشور، خاطرنشان کرد: اگر به دنبال رشد اقتصادی قابل توجه هستیم نمیتوانیم تنها به حوزه خدمات به عنوان موتور محرکه پیشران اقتصادی کشور متکی باشیم؛ چراکه بخش کثیری از این حوزه، محدود به مرزهای کشور است. پس از آن بخش کشاورزی است که با این سطح فناوری و این وضعیت آب و خاک نمیتوانیم بار اصلی توسعه اقتصادی کشور را به دوش کشاورزی بگذاریم. لذا در این شرایط، لاجرم باید بار اصلی توسعه اقتصادی کشور بر روی دوش صنعت باشد؛ اما این مسئله الزاماتی دارد که شامل بازنگری در مدل توسعه و مصرف انرژی کشور میشود.
وی با تأکید بر لزوم بازنگری در مدل توسعه اقتصادی کشور، تصریح کرد: هرگاه از اصلاح مدل اقتصاد و انرژی کشور صحبت میشود گفته میشود که در کوتاهمدت چه میتوان کرد؟ این در حالی است که در کوتاه مدت نمیتوان اقدام خاصی انجام داد. نمیتوان چند دهه تخریب را یکشبه ترمیم کرد و برای اصلاح آن باید به اتاق طراحی رفته و با استفاده از تجربه و تخصص، امور را اصلاح نمود.
لزوم بازنگری در مدل توسعه اقتصادی کشور با محوریت اقتصاد اقلیمی
این استاد دانشگاه صنعتی شریف افزود: بازنگری در مدل توسعه اقتصادی کشور باید با محوریت اقتصاد اقلیمی باشد؛ چراکه نمیتوان بدون در نظر گرفتن مسائل اقلیمی و ظرفیتهای منطقهای برای کشور برنامه توسعه تدوین کرد.
وی مصرف انرژی را دومین حوزهای برشمرد که در راستای رسیدن به جهش اقتصادی و توسعه صنعتی کشور نیازمند بازنگری در آن هستیم و یادآور شد: ماجرای انرژی در کشور ما قصه پر غصهای است. طی چهار دهه گذشته متوسط مصرف بنزین در کشور از روزی 12 هزار لیتر به 12 میلیون لیتر رسیده است. مصرف برق سالانه کشور از 7000 مگاوات به 74 هزار مگاوات افزایش یافته و میزان مصرف گاز کشور از 20 میلیون متر مکعب در روز به 80 میلیون متر مکعب رسیده است. در این میان، موضوع مهم این است که این میزان افزایش مصرف انرژی با میزان افزایش جمعیت و تولید ناخالص ملی کشور همخوانی ندارد.
اورعی با تأکید بر اینکه ما انرژی مصرف نمیکنیم، بلکه انرژی را تلف میکنیم، تصریح کرد: مصرف انرژی در کشور سالانه به طور متوسط حدود 5 درصد افزایش پیدا میکند و سوال اینجاست که این میزان از انرژی در کجا مصرف میشود؟ ارزش انرژی مصرفی سالانه کشور معادل حدود یکسوم ارزش تولید ناخالص سالانه کشور است.
کشوری که زیرساختهای انتقال انرژی را ندارد، چطور میتواند به هاب انرژی تبدیل شود؟
وی به ناترازی تولید و مصرف انرژی کشور اشاره کرد و گفت: با این شرایط هرساله وضعیت انرژی کشور بدتر از سال قبل خواهد بود و در این عرصه با ابرچالش مواجه خواهیم شد. این در شرایطی است که کشوری که 9 درصد ذخایر نفت و 17 درصد ذخایر گاز جهان را دارد به واردکننده انرژی تبدیل شده است. در این شرایط از تبدیل شدن کشور به هاب انرژی صحبت میشود؛ اما هیچکدام از شرایط اولیه برای تبدیل شدن به هاب انرژی را نداریم. کشوری که همه انرژی تولیدی خود را مصرف میکند و زیرساختهای انتقال انرژی را ندارد، چطور میتواند به هاب انرژی تبدیل شود.