متاسفانه برخی از مدیران اهمیت این موضوع را اصلا درک نمیکنند یا به طور کامل اشرافی بر اثربخشی آن ندارند. آنها فکر میکنند مسوولیت اصلی کارکنان صرفا محدود به انجام وظایف تخصصی آنان بوده یا اولویتشان حل مشکلات فوری و کسب نتایج سریع است.
از آنجا که در شرایط کنونی بسیاری از سازمانها با فشارهای مالی مواجه هستند معمولا مدیران غیرپیشرو موضوع توسعه مهارت کارکنان را در اولویت خود قرار نمیدهند و محدودیتهای مالی و حتی منابع انسانی را دلیل عدماجرای طرح توسعه مهارت کارکنان میدانند. نکته جالب آن است که هنوز هم هستند مدیرانی که به دلیل ترس از دست دادن جایگاه خود، توانمندسازی کارکنان را در اولویت قرار نمیدهند و این امر در زمانهای که در آن زندگی میکنیم اگر خندهدار نباشد، قطعا جای تفکری عمیق در سیستم مدیریتی چنین سازمانهایی دارد. البته از این نکته غافل نشویم که فرهنگ سازمانی نقش بسیار مهمی در توسعه مهارتهای کارکنان دارد، چرا که اگر فرهنگ سازمانی از این موضوع حمایت نکند، به احتمال زیاد مدیران نیز این موضوع کلیدی را مورد توجه قرار نخواهند داد.
اما باتوجه به همه این مشکلات باید بدانیم کارکنانی که دارای مهارت بهروز و توانمندیهای لازم هستند قادرند وظایف خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهند و این امر به بهرهوری بیشتر در تولید، ارائه خدمات بهتر، کاهش خطاها و بهبود عملکرد سازمانی منجر میشود. این کارکنان احساس میکنند که سازمان به ارزش و توانمندیهایشان اهمیت میدهد و این احساس باعث افزایش رضایت شغلی، ارتباطات مثبت در محیط کار و مشارکت فعالتر آنها میشود.
این کارکنان میتوانند خود را به بهترین شکل ممکن با تغییرات در صنعت و فناوری و محیط کسبوکار تطبیق دهند و انعطافپذیری بیشتری داشته باشند و با سرعت بالاتر به نیازهای متغیر بازار و مشتریان پاسخ دهند.
سازمانهایی که به توسعه مهارت کارکنان توجه میکنند از قدرت رقابتی بالاتری برخوردار هستند و کارکنانشان میتوانند با مهارتهای بهروز، نقش مهمی در جذب مشتریان، ایجاد نوآوری و مدیریت بهتر ریسکهای کسبوکار داشته باشند.
فرصتهای توسعه مهارتی در رشد حرفهای همچنین میتواند ابزاری موثر برای جذب و نگهداشت کارکنان باکیفیت باشد، چون کارکنانی که ارزشمندترین مهارتها را دارند معمولا به دنبال فرصتهای رشد و توسعه در محیط کار خود هستند. باید این نکته را نیز در نظر داشت که با رشد روزافزون فناوری، مهارتهای مورد نیاز برای انجام وظایف نیز بهروز شده و توسعه مهارتها این امکان را به سازمانها میدهد که بتوانند به بهترین شکل ممکن با چالشهای فناوری روز دنیا روبهرو شوند و از فرصتهای جدید بهره ببرند.
راهکارهای توسعه مهارتها و توانمندیها
۱- برگزاری دورههای آموزشی و سمینارها: برگزاری دورههای آموزشی در زمینههای فنی، فرهنگ سازمانی، مهارتهای رهبری، مدیریت استراتژیک و… میتواند به توسعه مهارتهای کارکنان کمک کند.
۲- استفاده از برنامههای آموزشی شخصیسازیشده: برنامههای آموزشی شخصیسازیشده که بر اساس نیازها و مهارتهای فردی کارکنان طراحی شده باشند، میتوانند به بهبود عملکرد و رضایت کارکنان کمک کنند.
۳- ارزیابی منظم عملکرد و بازخورد به کارکنان: این امر امکان ارتقای مهارتها و توانمندیهای کارکنان را فراهم میکند.
این بازخوردها میتوانند به عنوان ابزاری برای تعیین نقاط قوت و ضعف فردی و مشخص کردن نیازهای آموزشی استفاده شوند.
۴- بهکارگیری روشهای نوین آموزش: بهجای روشهای سنتی آموزش مانند کلاسهای حضوری، از روشهای آموزشی نوین مانند آموزش آنلاین، موبایل، ویدئوهای آموزشی و… استفاده شود که به کارکنان امکان میدهد در هر زمان و مکانی که بخواهند به یادگیری بپردازند.
۵- سیستم منسجم تشویق کارکنان به یادگیری مستمر: ایجاد فرهنگی که مشوق یادگیری مستمر و توسعه حرفهای باشد، میتواند افراد را به فعالیتهای آموزشی ترغیب کند و موجب بهبود عملکرد سازمانی شود.
۶- ایجاد روحیه همکاری و به اشتراک گذاشتن دانش بین کارکنان: ایجاد محیطی که کارکنان بتوانند تجربیات و دانش خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند، میتواند به افزایش دانش سازمانی و توسعه مهارتها کمک کند.
۷- سیستم پیگیری و پشتیبانی فعال: پس از اتمام دورههای آموزشی، ارائه پشتیبانی و فرآیند پیگیری برای اطمینان از اعمال مهارتهای آموختهشده در محیط کار، بسیار حیاتی است.
چالشهای توسعه مهارتها و توانمندیها
۱- محدودیت منابع مالی سازمان: توسعه مهارتها و توانمندیهای کارکنان نیازمند سرمایهگذاری منابع مالی است. اما در بسیاری از موارد، سازمانها ممکن است با محدودیتهایی مواجه شوند که باعث میشود نتوانند به طور کامل در این زمینه سرمایهگذاری کنند.
۲- مقاومت کارکنان در برابر تغییر: برخی از کارکنان ممکن است مقاومت نشان دهند و به تغییراتی که برای توسعه مهارتها و توانمندیها لازم است توجهی نکنند. این مقاومت میتواند راهاندازی برنامههای توسعه موثر را به تعویق انداخته یا دچار اخلال کند.
۳- امکان نیاز به تغییر در فرهنگ سازمانی: توسعه مهارتها و توانمندیهای کارکنان ممکن است نیاز به تغییر در فرهنگ سازمانی داشته باشد. این تغییرات ممکن است به دلیل مقاومت کارکنان یا تفاوتهای فرهنگی موجود در سازمان، چالشبرانگیز باشد.
۴- متفاوت بودن نیازهای فردی کارکنان: هرکدام از کارکنان دارای نیازها، تجربیات و مهارتهای متفاوتی هستند که مدیریت و توسعه این اختلافات برای ارتقای توانمندیهای کارکنان چالشهایی را ایجاد میکند.
۵- نبود زیرساختهای مناسب: در برخی از موارد، سازمانها نبود زیرساختهای مناسب برای توسعه را تجربه میکنند که این موضوع میتواند شامل فناوریهای آموزشی، منابع انسانی و… باشد.
۶- نبود سیستم ارزیابی در سازمان: اندازهگیری تاثیر برنامههای توسعه مهارتی بر بهرهوری و عملکرد سازمانی یک چالش مهم است. ارزیابی صحیح و دقیق تاثیرات ممکن است دشوار باشد و در نتیجه، تصمیمگیریهای موثر در این زمینه دشوار شود.