تقریباً یک قرن از آخرین باری که کنگره آمریکا لایحهای را برای وضع تعرفه بر کالاهای وارداتی تصویب کرد، میگذرد. قانون تعرفه اسموت هاولی در سال ۱۹۳۰، که میانگین تعرفههای وارداتی را حدود ۲۰ درصد افزایش داد و جنگ تجاری دوطرفه را برانگیخت، بسیار مؤثر بود: تجارت جهانی دوسوم کاهش یافت. این برای رشد اقتصاد آمریکا و سراسر جهان آنقدر فاجعهبار بود که قانونگذاران از آن زمان تاکنون از کنار سایه این موضوع هم عبور نکردهاند و «اسموت هاولی» مترادف با سیاستگذاری اقتصادی فاجعهبار شد.
با انتخاب مجدد دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا، تاریخ تکرار میشود. در جریان مبارزات انتخاباتی، او وعده داد که تعرفههای ۱۰ تا ۲۰ درصدی بر همه کالاهای وارداتی از سراسر مرزهای آمریکا وضع خواهد کرد؛ با عوارضی تا ۶۰ درصد بر واردات از چین و ۱۰۰ درصد بر واردات از مکزیک. بسیاری از اقتصاددانان تلاش کردهاند تأثیر احتمالی آن بر رشد و تورم را تخمین بزنند. همه به این نتیجه رسیدهاند که چنین تعرفههای گستردهای به رشد اقتصاد آسیب میرساند و قیمتها را بالا میبرد.
اندیشکده اقتصاد بینالملل پترسون تخمین میزند که افزایش ۱۰ درصدی تعرفههای جهانی و تلافیجویانه شرکای تجاری، یک درصد از رشد آمریکا را برای دو سال پس از اجرای تعرفهها کاهش میدهد و بهطور نامحدودی بر رشد فشار وارد میکند. شرکای تجاری مانند چین و مکزیک نیز ضربههای قابلتوجهی خواهند خورد. بانک UBS پیشبینی رشد چین در سال ۲۰۲۵ را از ۴٫۵ درصد به ۴ درصد کاهش داده است. سؤال بزرگی که اکنون آمریکا و بقیه جهان با آن روبرو هستند، این است که آیا ترامپ واقعاً قصد دارد با این طرح پیش برود یا خیر؛ و اگر چنین است، آیا او قادر به انجام این کار است یا خیر.
با ایدهآلگرایانهترین پرسش شروع کنیم، که آیا واقعاً منظور ترامپ این (اجرای تعرفهها) است؟ فقط او جواب حقیقی را میداند. اما بسیاری از مشاوران اقتصادی او استدلال کردهاند که تهدیدهای او مبنی بر تعرفههای کلان صرفاً یک تاکتیک چانهزنی است و او درواقع نمیخواهد چنین اقدامات گستردهای را اعمال کند. مشکل این منطق آنجا است که بسیار آشناست. همین بحث در طول اولین مبارزات انتخاباتی ترامپ در مورد وعدههای او برای ساخت دیوار مکزیک (ظاهراً فقط یک استعاره) یا معرفی ممنوعیت ورود مسلمانان (ظاهراً اغراقآمیز) مطرح شد؛ اما درواقع، او در مورد هر دو جدی بود. بنابراین ترامپ ممکن است در مورد برنامه تجاری هم به همان اندازه جدی باشد. به نظر میرسد رابرت لایتیزر که در مسائل تجاری تندرو و مدافع تعرفهها است، برای نقشهای مهم مختلف در دولت بعدی ترامپ در رقابت است. پس از رهبری تلاشهای تجاری ترامپ در دور اول ریاستجمهوری، او آماده است تا دوباره به میدان بیاید.
اما پاسخ پرسش ملموستر «آیا ترامپ میتواند برنامه خود را اجرا کند» چیست؟ او مطمئناً میتواند تعرفههایی را اعمال کند. او این کار را در دوره اول ریاست جمهوری خود، در مورد مواردی مانند فولاد و آلومینیوم و تحت اختیارات گستردهای که کنگره به رئیسجمهور واگذار کرده بود تا در مواقع اضطراری یا برای محافظت از امنیت ملی دست به اقدام بزند، انجام داده بود.
بااینحال، گستردهترین نسخه از برنامههای تجاری ترامپ مطمئناً از محدودیتهای این اختیارات فراتر خواهد رفت. چالشهای حقوقی اجتنابناپذیری که اعمال این تعرفهها ایجاد خواهند کرد به آن معنی است که طرح ترامپ احتمالاً به دیوان عالی کشور ختم خواهد شد. اینکه آیا قضات این دیوان اجازه خواهند داد که چنین تعرفههای گستردهای به اجرا گذاشته شود یا خیر، مشخص نیست، اما تضمینی هم وجود ندارد. بنابراین تحمیل تعرفههای جهانی احتمالاً مستلزم تصویب قانون توسط کنگره خواهد بود.
لایحه تعرفه مستقل احتمالاً گزینه مطرحی نیست. ترامپ همچنین با حاشیه بسیار باریکی در مجلس نمایندگان، جایی که تعداد زیادی از جمهوریخواهان (نه بهاندازه سابق) که موافق دستور کار ضد تجارت هم نیستند، طرح خود را مطرح خواهد کرد. اگر لایحهای به مجلس راه یابد، میتواند با تصویب بهعنوان لایحه بودجه، از طریق فرآیندی به نام مصالحه، از طرح شدن در مجلس سنا جلوگیری کند. اما این روند میتواند تنها یکبار در هرسال مالی اتفاق بیفتد و درواقع به اصلیترین مسیری تبدیلشده است که تمام سیاستگذاریها از طریق آن انجام میشود.
بهاینترتیب، هرگونه تعرفه لایحهای که ممکن است به این مسیر بیافتد، احتمالاً شامل مجموعهای از سیاستهای اقتصادی ترامپ، ازجمله تمدید کاهش مالیاتی که او در اولین دوره ریاست جمهوری خود اجرا کرد و لغو برخی از یارانههای زیستمحیطی که توسط جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا وضعشده بود خواهد بود. مزیت گنجاندن تعرفهها در چنین لایحهای این است که میتواند درآمد را برای جبران ضررهای ازدسترفته از طریق کاهش مالیات افزایش دهند. اما تجمیع یک برنامه تجاری افراطی با بسیاری از اولویتهای تجاری دیگر دشوار خواهد بود. بدون شک میتوان برخی از تعرفهها را لحاظ کرد، اما نه تمامی اقدامات گستردهای که در طول مبارزات انتخاباتی مطرحشدهاند.
اینکه ترامپ ممکن است در سیاست تجاری خود با محدودیتهای سیاسی مواجه شود، شاید واکنش بازارها را (در هفتههای اول تعیین نتایج انتخابات) توضیح دهد. سرمایهگذاران مطمئناً در مورد تأثیر این سیاستها بر برخی کشورها ابراز نگرانی میکنند: پزو مکزیک سال بسیار سختی را پشت سر گذاشته است و حدود یکپنجم در برابر دلار سقوط کرده است، حتی باوجوداینکه ارزش دلار در برابر سبدی از ارزهای جهانی تقریباً در همان سطح یک سال پیش باقیمانده است. اما درمجموع، به نظر میرسد سرمایهگذاران تهدید بالقوه رشد که تعرفههای شدید ایجاد میکند را نادیده میگیرند. سهام آمریکا یک روز پس از پیروزی مجدد آقای ترامپ در انتخابات ۲٫۵ درصد جهش کرد و از آن زمان به رشد خود ادامه داده است. آیا این روند خیلی خوشبینانه است؟ جهان در سال ۲۰۲۵ متوجه خواهد شد.
منبع: اکونومیست