ورود توریست خارجی به ایران در همه زمانها متاثر از لیدری دو عامل مهم «نوسانات نرخ ارز» و «ریسکهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی» بوده که منجر به افزایش یا کاهش ورود گردشگران به ایران شده است. «دنیای اقتصاد» طی بررسی دوره 20 ساله روند بازار توریسم و سلسله عوامل تاثیرگذار بر بازار گردشگری کشور و نوسانات نرخ دلار، به علل عقبماندگی این بخش در مقایسه با جهان بهویژه کشورهای همسایه میپردازد تا با ریشهیابی مشکلات و آسیبشناسی ناکامیهای فعلی به یافتن راهکارهایی برای آینده گردشگری ایران و رسیدن به یک ثبات دست یابد.
آنچه طی دو سال قبل از شیوع کرونا بیش از هر زمان دیگری بر اقتصاد گردشگری و جذب توریست خارجی به ایران عیان شده، تاثیر افزایش نرخ دلار بر جذب گردشگر بود. چرا که هزینه گردشگری در ایران برای توریست خارجی براساس قدرت خرید دلار برآورد میشود. بنابراین هرمقدار که دلار افزایش پیدا کند هزینه سفر برای گردشگران ورودی به ایران نیز کاهش پیدا میکند که اوج آن را میتوان در سال 97 و تا پیش از آبان 98 مشاهده کرد. این امر حاکی از تاثیر مستقیم نرخ دلار بر ورود توریست است.
همانطور که شاهد بودیم از سال 97 که آمریکا بهصورت یکجانبه از برجام خارج شد و اقدام به بازگشت بسیاری از تحریمها علیه ایران کرد، نرخ دلار در برابر پول ملی افزایش چشمگیری یافت و این امر، طی یکسال، ایران را تبدیل به ارزانترین کشور جهان کرد و این فرصت مناسبی را برای صنعت گردشگری ایران جهت جایگزینی درآمدهای نفتی و ارزآوری به کشور فراهم آورد. نرخ دلار در سال 97 در کشور بیش از 160 درصد افزایش یافت. اتفاقی که طی دو سال گذشته بهویژه یکسال اخیر برای صنعت توریسم ترکیه افتاد و با وجود تورم بالا و مشکلات اقتصادی عدیده در این کشور و کاهش چشمگیر ارزش لیر در برابر دلار، ترکیه تبدیل به مقصد اول توریستها در جهان شد و توانست در سال 2022 بیشترین میزان رشد را به خود اختصاص دهد.
آنچه در صنعت توریسم حائز اهمیت است اینکه بازار توریسم خارجی عمدتا متاثر از دو لیدر است که بر جذب یا عدم جذب گردشگران تاثیرگذار است. لیدر اول را باید همان نوسانات نرخ دلار دانست که قدرت خرید دلار در برابر ریال، فرصتی را برای بخش توریسم جهت ارزآوری، درآمدزایی، رهایی از اقتصاد تکمحصولی متکی به درآمدهای نفتی و تبدیل شدن به یکی از قطبهای اقتصادی کشور فراهم میکند. و دیگری لیدر غیراقتصادی که نشاتگرفته از معادلات سیاسی ایران در حوزه بینالمللی و ملی است. با این حال میتوان لیدر دوم را بسیار مهمتر از اولی بهلحاظ اثرگذاری دانست، زیرا طی 20 سال اخیر هر اقدام سیاسی در ایران و جهان تاثیر مستقیمی بر توریسم کشور داشت. بحث مربوط به تحریمها(چالشها و تنشهای آمریکا با ایران)، موضوع برجام، دیپلماسی که عمدتا با نبود دیپلماسی موثر برای تعامل با کشورها دستکم در حوزه توریسم همراه بود و در نهایت موضوعات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داخلی که در بیشتر مواقع نقش مهمی در جذب یا عدم جذب توریست به کشور داشته است.
اثر ترکیبی این دو لیدر در نبض بازار توریسم کاملا خود را نشان میدهد که چگونه این دو عامل بهطور مستقیم بر جذب توریست خارجی اثرگذار هستند. باوجود تورم و بحرانهای اقتصادی کشور، لیدری دلار ما را به سمت توریسم خارجی هدایت میکند اما این واقعیت نیز وجود دارد که اگر لیدری سیاسی در جهت مخالف باشد اثر عکس میگذارد و مانع ورود گردشگر میشود. برآیند و همزمانی این دو لیدری است که سرعت ورود را تشدید میکند و حجم ورودی را گسترش میدهد. اما اول از همه باید دید در حوزه توریسم کدام اثر غالب دارد.
فراز و فرود نبض توریسم خارجی
با بررسی روند 20 ساله تاریخ سیاسی ایران، شاهد تاثیر غیرقابل پیشگیری سیاستهای خارجی و داخلی و تغییرات جهان بر صنعت توریسم کشور هستیم و این امر نشاندهنده اهمیت بیش از پیش لیدر سیاسی در این بخش است. آنچه در حال حاضر بیش از هر زمانی مشهود است اینکه راههای ورود توریست به ایران بسته شده و تنها راه بازگشت مجدد توریستها را شاید بتوان در آشتی با جهان و زدن دکمه لیدری موثر سیاسی در داخل و جهان دانست. باتوجه به آمار منتشر شده از میزان ورود توریستهای خارجی از سال 80 از سوی وزارت گردشگری، نوسانات نرخ دلار در دو دهه و رویدادهای سیاسی و اقتصادی، نقش و تاثیر کارگردانی سیاسی بیش از هر زمانی حائز اهمیت میشود.
براساس این آمارها در سال 81 شاهد رشد 13 درصدی در میزان ورود گردشگران به ایران بودیم که میتوان آن را ناشی از بهکارگیری سیاست «گفتوگوی تمدنها» در عرصه بینالمللی دانست که تاثیری مستقیم بر جذب هرچه بیشتر توریست خارجی داشته است. در مقابل در سال 86 شاهد کاهش ناگهانی 2 درصدی توریستهای خارجی هستیم که برگرفته از تصویب قطعنامه (1803) سوم علیه ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل و اعمال شدیدترین تحریمها علیه ایران بود. در سال 91 بهدلیل آغاز مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 در استانبول و افزایش چشمگیر قیمت دلار تا 3900 تومان شاهد رشد 24 درصدی ورود گردشگران خارجی به ایران بودیم که حتی افزایش تحریمها بر ایران براساس رای وزرای خارجه اتحادیه اروپا نتوانست مانع از ورود گردشگران شود زیرا ترکیب دو لیدر اثرگذار بوده است.
این روال تا سال 96 تقریبا ثابت باقی ماند، اما در سال 97 به ناگاه با جهش چشمگیری همراه بود که خروج ترامپ از برجام و قدرت گرفتن دلار در برابر ریال، که ایران را به یکی از ارزانترین کشورهای جهان تبدیل کرد، مهمترین تاثیر را در رشد 52 درصدی گردشگران ورودی داشت که برای نخستین بار بیش از 8/ 7 میلیون گردشگر به ایران سفر کردند. این روند رشد در سال 98 هم تکرار شد اما، فقط تا آبان همان سال دوام آورد، چرا که گردشگری در برابر هر جریان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی منعطف است و به یکباره از اوج به کف میرسد. افزایش ناگهانی قیمت سوخت در آبان 98 که بهدنبال آن با اعتراضات مردمی همراه بود و پس از آن ترور سردار سلیمانی و سقوط هواپیمای اوکراینی در دی ماه آغازگر روند کاهشی ورود گردشگران به ایران بوده است که تقریبا بخش عظیمی از گردشگران خارجی از دست رفت و از اسفند همان سال با شروع همهگیری کرونا همان اندک گردشگر را هم از دست داد و تقریبا به صفر رسید.
اگرچه در سال 98، توریسم ایران با رشد 13 درصدی همراه بوده، اما در مقایسه با رشد 52 درصدی سال 97، نشاندهنده تضعیف روند رشد توریسم بود که تنها با افزایش یک میلیون نفری گردشگر همراه بوده است، در حالیکه پیشبینیها حاکی از ورود بیش از 10 میلیون گردشگر در این سال بود. در اینجا کارگردانی سیاسی و تاثیرپذیری از عوامل سیاسی بیش از هر زمانی خود را نشان میدهد. در سال 99، اگرچه همهگیری کرونا و بحرانهای ناشی از ممنوعیتها و محدودیتهای سفر، تمام جهان را در شوکی بزرگ فرو برد و خسارت سهمگینی بر اقتصاد گردشگری ایران وارد کرد، اما در ایران بهدلیل چندین عامل مهم این کاهش به بیش از 93 درصد رسید و تعداد گردشگران به 558هزار گردشگر رسید. اول از همه ناشی از عدم سیاستگذاری مناسب در جهت مقابله با کرونا بوده که حتی به فوت بیش از 700 نفر در روز رسید و دیگر مقابله با واردات واکسن و تاکید بر ساخت واکسن ایرانی کرونا بود، این در حالی است که جهان از زمستان 1399 واکسیناسیون را آغاز کرده بود.
در عرصه سیاستهای خارجی نیز اعمال شدیدترین تحریمها، ترور دانشمندان هستهای و آغاز نبرد نفتکشها در کنار بسته بودن کامل مرزهای بینالمللی مانع ورود گردشگران خارجی بود. در سال 1400 اگرچه شاهد رشد 250 درصدی ورود گردشگران معادل 9/1میلیون نفر در مقایسه با سال 99 بودیم (آمارهای ارائه شده از منابع رسمی کشور است و «دنیای اقتصاد» صحت و سقم آن را تایید نمیکند)موضوعی که نشات گرفته از بازگشایی مرزهای بینالمللی و صدور ویزا از آبان همان سال است. با این وجود با توجه به افزایش تنشهای سیاسی، محدودیتهای جهانی سفر به دلیل کرونا، محدودیتهای اقتصادی و سیاسی در مبادی ورود توریست خارجی به ایران، برخلاف کشورهای ترکیه و امارات، موفقیت چندانی در جذب گردشگران خارجی به دست نیاورد.
گردشگری ایران؛ معکوس از جهان
اینکه توریسم جهان پس از یک سال و نیم رکود، مجددا برخاست و با بازیابی مجدد در مسیر بهبودی قرار گرفت اتفاقی است که در ایران اگر نگوییم اصلا تکرار نشده، اما بسیار کم بوده به همین منظور باید به کنشها و واکنشهای سیاسی ایران در عرصه داخلی و بینالمللی رجوع کرد که سیاست خارجی ناسازگار با دستکم نیاز بازار گردشگری، سیاستهای غیرراهگشا در عرصه داخلی در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فراتر از بحران کرونا عمل کرده و کشور را از اقتصاد توریسم محروم کرد و حتی قدرت دلار در برابر ریال و ارزان بودن هزینههای سفر به ایران برای خارجیها بیاثر بود.
صنعتی که قرار بود جایگزین درآمدهای نفتی و به یکی از قطبهای مهم اقتصاد کشور تبدیل شود، در حال حاضر در بحرانیترین وضعیت ممکن قرار گرفته و به خروج بسیاری از فعالان از این صنعت منجر شده است. این در حالی است که ایران بهلحاظ برخورداری از میراث طبیعی و فرهنگی در زمره 10 کشور اول جهان است و بهدلیل جاذبههای فراوان و شرایط اقلیمی منحصربهفرد خود میتواند در صنعت توریسم حداقل جزو 20 کشور اول جهان باشد، اما بهدلیل ضعف در لیدری سیاسی و اقتصادی در صنعت توریسم جایگاه درخوری ندارد و این جایگاه هر سال تنزل مییابد.
با نگاهی به موفقیت چشمگیر ترکیه که بهلحاظ ظرفیت جاذبه طبیعی و فرهنگی تقریبا شبیه ایران است، درمییابیم که صرف داشتن جاذبه تاثیری در جذب گردشگر ندارد، بلکه نشات گرفته از اقتصاد قوی، روابط دوستانه با جهان در راستای دیپلماسی عمومی موثر و آمادهسازی زیرساختهای گردشگری با بازگشایی سرمایهگذاریهای کلان داخلی و خارجی بخش خصوصی است. بنابراین گردشگری با اقتصاد، سیاست و جامعه، هم در عرصه بینالمللی و هم در امور داخلی، رابطه مستقیم دارد و ایران برای ترکیهشدن و لااقل مصر و مراکش شدن، به تغییرات اساسی و بنیادین در سیاست، اقتصاد و امور اجتماعی اول از همه در امور داخلی و سپس در عرصه بینالمللی نیاز دارد. در صورت اعمال این تغییرات، در 10 سال آینده شاید بتوان گردشگری ایران را در شمار 10 کشور برتر جهان دانست، همانطور که ترکیه طی دو دهه اصلاحات اقتصادی و سیاسی توانست در رتبه اول جهان در سال 2022 قرار گیرد.