در خصوص تحلیل این اقدام حمایتی در شرایط کنونی بازار و در صورت عملیاتی شدن آن، ابتدا اشارهای به مولفههای کلیدی این بسته و اثرات احتمالی آن بر بازار بورس سهام تهران خواهم داشت. اگر تزریق نقدینگی به شکل هدفمند و هوشمندانه، در جهت حمایت مستقیم از صنایع و سهام شاخصساز مانند خودرو، بانک، پتروشیمی، فلزات و … انجام شود، میتواند در جهت بهبود بازار اثرات مثبت کوتاهمدتی چون کاهش فشار فروش و مهار افت شاخص کل را به همراه داشته باشد، البته به شرطی که منابع مالی محدود نباشد، در غیر این صورت اثر آن موقتی است که این خود، یک ریسک برای بازار محسوب خواهد شد. همچنین اگر بخشی از این نقدینگی به سمت بهبود مدیریت صندوقها و سبدها هدایت شود و منجر به اثراتی چون بازنگری در ترکیب دارایی صندوقهای ETF و کاهش تمرکز روی سهام پرنوسان باشد، میتواند به بهبود بازار کمک کند.
همچنین اثرات بلندمدت این فرآیند حمایتی، منجر به جذب سرمایهگذاری نهادی و کاهش حباب قیمتی در برخی بخشها خواهد شد. موضوع دیگر، استفاده از این فرآیند در جهت حمایت از ابزار مشتقه مانند اوراق تبعی و اختیار معامله است. این مهم میتواند با اثراتی چون امکان پوشش ریسک برای سهامداران در برابر نوسانات و اثرات ساختاری چون افزایش عمق بازار و کاهش هیجانات کاذب، به بهبود بازار کمک کند. همچنین در جهت حمایت از بازار برای تسریع بهبود آن، اصلاح مقررات بازار همچون تسهیل فرآیندهای معاملاتی و شفافسازی قوانین و در راستای روانشناسی بازار، بهبود اعتماد سرمایهگذاران خرد ضروری محسوب میشود. حال سوال اینجاست که آیا این بسته در شرایط پساجنگ برای بهبود هر چه سریعتر بازار کارساز ظاهر میشود؟ در این راستا بهتر است در دو بخش، فرصتها و تهدیدها، موضوع را بررسی کنم.
نقاط قوت این اقدام میتواند با اثراتی چون مهار فروشهای هیجانی، از سقوط آزاد شاخص در حال حاضر جلوگیری کند و با پیام مثبت خود به بازار در خصوص اینکه دولت اکنون از بورس حمایت میکند به کاهش ترس سهامداران خرد بینجامد و در نهایت، منجر به ثباتسازی داخلی بازار شود. همچنین با مشوقهایی مانند اوراق تبعی، انگیزه خروج پول را کاهش دهد و تا حدودی از فرار سرمایهها جلوگیری کند. اما چالشهای جدی این اقدام هم باید در کفه دیگر ترازو گذاشت.
اگر تنشها، یعنی ریسکهای ژئوپلیتیک ایران-اسرائیل ادامهدار یا بلاتکلیف باشد، هیچ بسته داخلی قادر به خنثیسازی اثرات آن نخواهد بود و تاریخچه بورس نشان میدهد بحرانهای سیاسی (مثل تحریمها) همیشه بر بازار غالب شدهاند. از طرفی با توجه به تداوم متغیرهای ضعیف اقتصادی کشور و اثرات نامطلوب آن بر صنایع بهویژه صنایع مولد، توجه به اعتماد فرسوده و دیرینه سرمایهگذاران الزامی است چرا که بعد از تجربه رکود طولانیمدت بازار، واکنش سهامداران به وعدهها، محتاطانه خواهد بود. موضوع مهمتر، زمانبندی اجرای این اقدام حمایتی است. اگر اجرای این بسته بهکندی پیش رود، اثر آن در جذب نقدینگی از دست خواهد رفت. اگر بخواهم چشمانداز آتی برای بازار، با این اقدامات حمایتی در این شرایط و در راستای بهبود موقت یا روند پایدار آن ارائه دهیم، دو شرط خوشبینانه و بدبینانه را بررسی خواهم کرد تا به یک نقطه تعادل نزدیک شویم. شرایط خوشبینانه به این شرح است که اگر تنشها تشدید نشود و بسته سریع اجرا شود، شاهد بازگشت نسبی اعتماد به بازار و توقف خروج پول و رشد حدودی ۱۰ تا ۱۵درصدی شاخص کل در حداقل ۳ماه آتی خواهیم بود.
اما شرایط بدبینانه به این شرح است که اگر تشدید درگیریهای منطقهای یا تحریمهای جدید را در آینده شاهد باشیم، طبعا به همان میزان نیز شاهد بیاثر شدن بسته تثبیت و ادامه روند نزولی بازار و خروج سرمایهها از آن خواهیم بود. اما توصیه من به سهامداران در این شرایط این است که ابتدا ریسکپذیری خود را محاسبه کنید و در صورت تحملپذیری پایین، بخشی از سهام را به داراییهای امن مانند طلا، سکه و ارز تبدیل کنید و به میزان ضروری نقدینگی نگهداری کنید. همچنین در صورت مهارت و دانش لازم، از ابزارهای پوشش ریسک چون اوراق تبعی یا اختیار فروش برای سهام پرنوسان استفاده کنید. در مورد عملیاتی شدن این وعده حمایتی، حتما نشانههای اجرای بسته چون افزایش حجم معاملات صندوقهای دولتی و عرضه سریع اوراق مشتقه توسط شرکتهای بزرگ و تغییر قوانین محدودکننده (مثل دامنه نوسان) را رصد کنید.
برای جمعبندی باید توضیح داد این بسته میتواند موقتا از شدت ریزش بازار بکاهد اما برای تبدیل روند بازار به روند صعودی پایدار، نیاز به همزمانی سه عامل است:
– اجرای فوری و شفاف تمام مؤلفههای بسته
– آرامش در فضای ژئوپلیتیک منطقه
– بهبود انتظارات تورمی (بهویژه از طریق سیاستهای پولی بانک مرکزی)
در شرایط پرابهام کنونی، رویکرد محافظهکارانه (توام با احتیاط) منطقیتر است.
ثبت دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰