توسعه تمدنی در پهنه این فلات عموما از عصر ساسانی و با بازتعریف ایرانشهر ایرانی، شکلی منسجم به خود دیده که آن هم زمانی که دسترسی به منابع آب شیرین فراهم بوده است. این مدل توسعه کالبدی در دگردیسی امپراطوری پارسی از اشکانی به ساسانی و ضرورت در بازنگری به نظام حکمرانی با رویکرد توزیع رانت نزد حکام محلی و سیاست تمرکززدایی از تیسفون، با عنایت به حمایت قدرتهای منطقهای، آب و نیز اراضی مجاور منابع آبی پایدار نظیر رودخانههای دائمی، به امتیازات قابل واگذاری از ناحیه پادشاه جهت تحبیب خوانین و روسای قبایل تبدیل شده بود. با این تحلیل خلاصه، آب، علاوه بر موارد اشارهشده، واجد اهمیت سیاسی نیز بوده است.
اجازه بدهید ادامه مطلب را با تقسیمبندی دوره سهگانه توضیح دهیم:
دوره اول: از عصر ساسانی تا ابتدای دهه چهل و تلاش محمدرضا پهلوی برای تغییر نظام طبقاتی اجتماعی ایران و حذف نظام فئودالیسم از ساختار جامعه روستایی – کشاورزی ایران، آب ابزار اعمال قدرت بوده و توزیع آن سلسلهمراتبی رانتی را در برگرفته؛ در این نظام آن که از منابع آبی صیانت میکرده ارباب بوده است. اوست که مدل تقسیم آب را طراحی و کنترل میکند. او پاسدار رودخانه و نهر و قنات و چاه و نیز فرمانده میرابان است. او برداشت را کنترل و با مضامینی عینی و با بهرهگیری از تجربه خانوادگی میزان بهرهوری آب و تناسب مفهومی آن با تولید را محاسبه و اصلاحات لازم را معمول میکند.
دوره دوم: با پایاندوره نخست و اجرای قانون اصلاحات ارضی و تبدیل مالکان به خردهمالکان و نیز در کنار آن شرکتهای کشت و صنعت، در یک تقسیمبندی ساده بیش از 90درصد از اراضی کشور در اختیار خردهمالکان بوده است و کمتر از ده درصد در شکل مالکیت بزرگ یا شرکتهای کشت و صنعت قرار گرفت. این تفکیک غیرمتوازن، نظام نظارت آبی را بهشدت تضعیف و بهرهوری منابع آب را کاهش میدهد. در پایان دهه ۴۰و ابتدای دهه ۵۰، توجه به ظرفیت آبی کشور و اولویت صیانت از آن در مقابل تولید زراعی و باغی در دولت هدفگذاری میشود. این مدل تا انقلاب سال ۵۷ با بهرهگیری از تکنولوژی زراعی و بهبود روشهای کشت و انتقال دانش جهانی، رویهای رو به بهبود را طی میکند.
دوره سوم: با بروز انقلاب و هجرت یا اخراج تکنوکراتها از بدنه دولت و تغییر سیاست بهینهسازی مصرف به سیاست به اصطلاح مدیریت منابع آب و با شعار عدالت و توسعه روستایی، سیاست توزیع رانتی آب به حیفومیل منابع تبدیل و نتیجه آن شد که میبینیم.
مقایسه بهرهوری آب در بخش کشاورزی ایران با سایر کشورهای خاورمیانه موضوعی مهم و حیاتی است، بهویژه با توجه به بحران کمآبی در منطقه. در ادامه، به بررسی این موضوع با استفاده از شاخصهای اصلی بهرهوری آب کشاورزی میپردازیم.
تعریف بهرهوری آب کشاورزی در ایران
بهرهوری آب در کشاورزی در ایران معمولا بهصورت مقدار محصول تولیدشده به ازای هر مترمکعب آب مصرفشده تعریف میشود. واحد رایج آن کیلوگرم بر مترمکعب (kg/m³) است حال آنکه امروز در دنیای مدرن، بهرهوری بر مبنای میزان سود ارزی حاصل از تولید هر تن کالای کشاورزی محاسبه میشود. با همان معیار محاسبه فعلی در کشور، وضعیت بهرهوری آب کشاورزی در ایران بدینگونه اعلام شده است:
میانگین بهرهوری آب کشاورزی ایران حدود 0.8 تا 1.2کیلوگرم محصول بر مترمکعب بسته به محصول و منطقه است. همچنین بازده آبیاری (Irrigation Efficiency) حدود 30تا 40درصد است، یعنی بخش زیادی از آب در مسیر انتقال یا در مزرعه تلف میشود.
از دلایل پایین بودن بهرهوری در ایران میتوان به نکات ذیل اشاره کرد:
– مالکیت خرد املاک کشاورزی
– آبیاری سنتی (جوی و پشته)
– فرسودگی شبکههای آبیاری
– کاشت محصولات آببر
– نبود سیاستهای موثر تشویقی برای بهکارگیری فناوریهای نوین
– نداشتن قیمت واقعی
راهکارهای افزایش بهرهوری آب در ایران:
– جدا کردن مدیریت املاک از مالکیت و یکپارچه کردن مدیریت
– توسعه آبیاری نوین و مدرن
– تغییر الگوی کشت به سمت محصولات کممصرف
– آموزش کشاورزان در مورد مدیریت بهینه آب.
– بازچرخانی و استفاده از آبهای تصفیهشده
و البته مهمترین نیاز کشور در زمینه آب، اصلاح نظام قیمتگذاری آب برای ایجاد انگیزه در صرفهجویی و مصرف بهینه آن است؛ چیزی که امروز در دنیا بهعنوان بازار آب طراحی و در حال اجراست.
جمعبندی
ایران نسبت به بسیاری از کشورهای دنیا علیالخصوص منطقه خاورمیانه بهرهوری پایینتری در استفاده از آب در همه زمینهها خصوصا بخش کشاورزی داشته و دارد. کشورهای زیادی با ایجاد بازار آب و بهکارگیری فناوریهای نوین و سیاستهای منسجم توانستهاند بهرهوری آب را تا بیش از چند برابر ایران افزایش دهند.
ثبت دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰