• امروز : یکشنبه - 4 آذر - 1403
  • برابر با : Sunday - 24 November - 2024
کل 4014 امروز 0
10

انواع ذهنیت کسب و کارهای پایدار

  • کد خبر : 23781
  • ۱۰ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۲
انواع ذهنیت کسب و کارهای پایدار
مهدی نیکوئی، کارشناس سیاستگذاری توسعه // شیوه سنتی تجارت و مدیریت، توجه چندانی به محیط ‌‌‌زیست یا مسوولیت‌‌‌های اجتماعی ندارد. مطالبه سود بیشتر توسط سهامداران و رواج گزارش‌‌‌های کوتاه‌‌‌مدت (یک‌ماهه و سه‌‌‌‌ماهه) در بازارهای مالی، باعث ادامه این رویه می‌شود. از طرف دیگر، انگار نوعی تعمیم تقسیم‌‌‌بندی حوزه‌‌‌های فعالیت وجود دارد که در آن عده‌‌‌ای فقط مشغول سودآوری هستند و عده دیگری به نام مسوولان، دانشمندان و فعالان محیط‌‌‌زیست باید راهی برای نجات سیاره پیدا کنند. در این نگاه، رابطه انسان و طبیعت، رابطه‌‌‌ای با هدف سلطه است و اغلب آن را فقط به عنوان مولفه‌‌‌ای اثرگذار بر هزینه‌‌‌های تولید و توزیع، تحلیل می‌کنند. فارغ از تلاش برای نقد این شیوه‌‌‌ها و تفکرات رایج فعالان کسب و کار، در این یادداشت قصد داریم دسته‌‌‌بندی جدیدی از انواع ذهنیت‌‌‌های کسب و کارهای پایدار را معرفی کنیم؛ چرا که به نظر می‌‌‌رسد، تفاوت کسب و کارهای متداول با کسب‌‌‌کارهای پایدار (مسوولیت‌‌‌پذیر در مقابل محیط‌‌‌زیست و جامعه) بسیار عمیق است و به ذهنیت آنها بازمی‌گردد.

۱- کسب و کارهای چابک

شروع پایدارسازی فعالیت‌‌‌های بسیاری از کسب‌وکارها با توجه به روندهای بازار آغاز می‌شود. آنها متوجه تغییر نیازها و خواسته‌‌‌های مشتریان خود هستند و مانند هر روند دیگری، متوجه فرصت‌‌‌های موجود برای ارائه محصولات و خدمات جدید می‌‌‌شوند. به عنوان مثال، در سال‌های اخیر بسیاری از کسب و کارها با مشاهده تغییر خواسته‌‌‌های مشتریان شروع به فعالیت در حوزه انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر کرده‌‌‌اند. چنین کسب‌وکارهایی بی‌‌‌آنکه لزوما هدفی متعالی داشته باشند، همگام با منافع جامعه می‌‌‌شوند. دلیل چابک خواندن آنها نیز توانایی‌‌‌شان برای انطباق سریع با بازار و پیشگام بودن نسبت به رقباست.  البته بعضی از آنها نیز ممکن است برای فریب افکار عمومی و تمارض به مسوولیت‌‌‌پذیری (موسوم به سبزشویی) وسوسه شوند.

۲- کسب و کارهای شنوا

دسته دیگر از کسب و کارهای پایدار، آنهایی هستند که به جز سهامداران، به خواسته‌‌‌های مشتریان هم توجه کافی دارند. بسیاری از شهروندان و مشتریان امروزی، خواهان مسوولیت‌‌‌پذیری بیش از پیش کسب و کارها و ادای دین در مقابل محیط‌‌‌زیست و جامعه هستند. کسب‌و‌کارهایی که به این مطالبات افکار عمومی بها دهند، به طور خودکار گامی بزرگ به سمت پایداری برمی‌‌‌دارند. این دسته از کسب و کارها ممکن است همچنان بر منافع اقتصادی خود متمرکز باشند ولی متوجه شده‌‌‌اند که منافع اقتصادی پایدار برایشان بهتر از سودآوری کوتاه‌‌‌مدت است.

۳- کسب و کارهای همدل

دسته متعالی‌‌‌تری از کسب و کارها احساس همدلی عمیق‌‌‌تری با جامعه دارند. برای آنها، هویت شخصی چندان پررنگ نیست و دغدغه‌‌‌های جامعه، دغدغه‌‌‌های آنها نیز هست. کسب و کارهایی که به این نوع ذهنیت رسیده‌‌‌اند، عملا از بحث تضاد منافع عبور کرده‌‌‌اند. این‌‌‌گونه نیست که آنها مجبور باشند مانند دسته اول، برای کسب منافع اقتصادی به مشتریان توجه کنند یا مانند دسته دوم بین منافع جامعه و منافع خود یا بین منافع کوتاه‌‌‌مدت و بلندمدت توازن ایجاد کنند. آنها خود را بخشی از جامعه و کشورشان می‌‌‌بینند، منافع مشترکی با مشتریانشان دارند و از صمیم قلب پیامدهای زیست‌‌‌محیطی و اجتماعی فعالیت‌‌‌هایشان را برعهده می‌‌‌گیرند.

۴- کسب و کارهای فداکار

دسته نهایی کسب و کارهای پایدار، کسب و کارهایی هستند که شاید شیوه فعالیت آنها را بتوان فداکارانه نامید. آنها نسبت به انواع مختلف کسب و کارهای ذکرشده در این یادداشت، هویت جداگانه کمتری دارند. به عبارت دیگر، با ذی‌نفعان بیشتری احساس همدلی می‌کنند و حتی ممکن است با محیط‌‌‌زیست مانند یکی از ذی‌نفعانشان رفتار کنند. در این ذهنیت، شاهد بیرونی به تدریج رفتارهای فداکارانه‌‌‌تری را مشاهده خواهد کرد؛ به‌‌‌نحوی که انگار آن کسب و کار به تدریج منافع خود را فراموش می‌کند و اهمیت بیشتری به منافع محیط‌‌‌زیست و جامعه می‌دهد. سطح نهایی این ذهنیت، آنجاست که یک کسب‌وکار یا بنیان‌گذار و مدیر آن، دیگر خود را نبیند. او باور به داشتن یک هویت مجزا را به طور کامل از دست می‌دهد و با طبیعت ادغام می‌شود (من بخشی از طبیعت یا خود آن هستم.)

 سخن پایانی

پایدار بودن یک کسب و کار، فقط در شیوه فعالیت و اهداف آن نیست و ریشه‌‌‌های ذهنی عمیقی دارد. هدف این یادداشت، فقط معرفی انواع مختلفی از ذهنیت‌‌‌های اثرگذار بر میزان پایداری کسب و کارها بود. این ذهنیت‌‌‌ها را شاید در عمل نتوان به شکل ارائه شده از یکدیگر تفکیک کرد. با این حال، اغلب روندهایی قابل پیش‌بینی از تغییر ذهنیت آنها مشاهده می‌شود. نکته نهایی این است که با تغییر ذهنیت از سطوح فعالیت ناپایدار به نهایی‌‌‌ترین سطوح ممکن پایداری، محصولات و خدمات ارائه شده کسب‌وکارها، باکیفیت‌‌‌تر، واقعی‌‌‌تر و مورد نیازتر خواهد شد. به عنوان مثال، کسب و کاری که نهایی‌‌‌ترین ذهنیت پایداری را دارد، شاید به هیچ‌‌‌وجه دنبال سودآوری نباشد و حتی به خواسته‌‌‌های مشتریان نیز بسنده نکند؛ با این حال، با بالاترین اشتیاق و نوآوری، محصولات و خدماتی کاملا موردنیاز بازار (موجود یا جدید) عرضه کند که بی‌‌‌نیاز از بازاریابی، مشتریان سراغش بیایند و سودی بیش از سایر رقبا نصیبش کنند.

لینک کوتاه : https://news.mccima.com/?p=23781

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.