• امروز : یکشنبه - ۵ مرداد - ۱۴۰۴
  • برابر با : Sunday - 27 July - 2025
2
هوش حسی؛ مهارتی نرم برای مدیریت موثر ارتباطات در محیط کار امروز؛

مدیریت بر مدار احساس

  • کد خبر : 55775
  • ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۹:۰۰
مدیریت بر مدار احساس
یکی از عوامل تحول‏‏‌آفرین در کسب و کار، هوش حسی (EQ) است؛ توانایی مدیریت و درک احساسات خود و دیگران که می‌تواند مسیر موفقیت حرفه‏‏‌ای را هموار کند. به گزارش سایت Business.com، برخی پژوهش‏‏‌ها حتی نشان داده‏‏‌اند که هوش حسی از ضریب هوشی بالا (IQ) اهمیت بیشتری برای موفقیت در کسب و کار دارد. اگر بتوانید این مهارت را در خود تقویت کنید، در بازار کار جذاب‏‏‌تر ظاهر می‏‏‌شوید و احتمال پیشرفت شغلی‏‏‌تان بیشتر می‌شود. اما چگونه می‌توان آن را در محیط کار به کار گرفت؟ پاسخ در آگاهی نسبت به احساسات دیگران، درک شرایط آنها و مدیریت هیجانات شخصی برای اتخاذ تصمیمات بهتر و خلق محیطی مثبت نهفته است.

هوش حسی چیست؟

به گفته محمود سریع‌‌‌القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی، در نشست تخصصی «نقش هوش حسی در رشد فردی و سازمانی» که روز دوشنبه ۳۰ تیر در سالن همایش‌‌‌های گروه رسانه‌‌‌ای «دنیای اقتصاد» برگزار شد، در جامعه عبارت هوش هیجانی را بیشتر می‌‌‌شنویم، اما «هوش حسی» معادل مناسب‌‌‌تری است و وفاداری بیشتری به معنای حقیقی Emotional Intelligence دارد. از نظر او، حتی هوش عاطفی هم معادل مناسبی نیست، چون واژه «عاطفه» بار مثبتی دارد، در صورتی که حس می‌تواند مثبت یا منفی باشد.

مجامع علمی هوش حسی را توانایی فرد برای درک، شناخت و مدیریت احساسات خود و دیگران تعریف می‌کنند. این آگاهی عاطفی به شما کمک می‌کند ارتباطات موثرتری برقرار کنید و در تعامل با دیگران موفق‌‌‌تر باشید. در محیط کار، داشتن هوش حسی به شما این امکان را می‌دهد که روابط بهتری با همکاران شکل دهید، چون بهتر می‌توانید نیازهای آنها را پیش‌بینی کنید. مثلا وقتی قرار است به کارکنان مشاوره بدهید یا بازخورد مشتریان را دریافت کنید، این مهارت کمک می‌کند که واکنش مناسب‌‌‌تری نشان دهید و موقعیت‌‌‌ها را حرفه‌‌‌ای‌‌‌تر مدیریت کنید.

صاحبان کسب و کاری که بتوانند هوش حسی را به‌‌‌درستی به کار گیرند، توانایی ارتباط برقرار کردن به شیوه‌‌‌ای را دارند که طرفین احساس درک شدن و ارزشمندی کنند. این نوع ارتباط باعث می‌شود تعاملات کاری انسانی‌‌‌تر، موثرتر و حرفه‌‌‌ای‌‌‌تر باشد.

هوش حسی علاوه بر اینکه به شما کمک می‌کند نیازهای دیگران را بهتر بشناسید و پاسخ دهید، در مدیریت احساسات خودتان نیز نقش مهمی دارد. با داشتن این مهارت، می‌توانید موقعیت‌‌‌های پراسترس مثل فشار زمانی برای تحویل پروژه‌‌‌ها یا رسیدگی به امور مالی شرکت را بهتر کنترل کنید.

به گفته سریع‌‌‌القلم، EQ به بخش غیراستدلالی شخصیت انسان مربوط می‌شود، آن بخشی که شامل مهارت‌‌‌ها و توانمندی‌‌‌هایی است که بر نحوه تعامل فرد با محیط اطرافش تاثیرگذار است. مهارت‌‌‌ها و توانمندی‌‌‌هایی که اول باید به آنها آگاه شویم و بعد آن‌‌‌قدر تمرین کنیم تا در وجودمان نهادینه شوند. «EQ یعنی آداب تعامل، آداب تفاهم، آداب اجماع‌‌‌سازی، آداب با هم کنار آمدن، و آداب با هم به نتیجه رسیدن. آیا مدیریت و رهبری سازمانی چیزی به جز اینهاست؟ برجسته‌‌‌ترین ویژگی هر فرد، سازمان، ‌‌‌ جامعه یا حکومتی این است که اختلافات را چگونه حل می‌کند. مساله توانمندی و شناخت است، ‌‌‌ اینکه چگونه موضوع را حل کنیم که منافعمان تامین شود.»

سریع‌‌‌القلم در نشست مذکور، EQ را به چهار زیرشاخه اساسی تقسیم کرد:

۱- خودآگاهی به معنای: 

آگاه بودن از حس‌‌‌ها و حالات خود و متوجه پیامدهای آن بودن

خودارزیابی دقیق

اعتماد به نفس

۲- خودمدیریتی به معنای: 

کنترل غریزه و واکنش‌‌‌ها

کنترل احساسات و حالات خود

نمایش قابل اتکا بودن

قدرت انطباق با شرایط

توان مشاهده وجوه مثبت وقایع

آمادگی در استفاده از فرصت‌‌‌ها

۳- آگاهی اجتماعی به معنای: 

قابلیت همدردی

آگاهی از جریان‌‌‌ها و تصمیم‌‌‌ها در سازمان

آگاهی از نیازهای مشتریان

۴- مدیریت روابط به معنای: 

ایجاد انگیزه با دید و افق درازمدت

استفاده از تاکتیک مناسب برای قانع کردن دیگران

کمک به رشد دیگران از طریق بازخورد و راهنمایی

ابتکار تغییر و مدیریت آن

مدیریت اختلافات

شبکه‌‌‌سازی در سازمان

کار تیمی و همکاری

 پیشگویی موفقیت با هوش حسی

در همین زمینه، Business.com، پنج نکته ارائه می‌دهد که می‌توان با هوش حسی موفقیت را پیش‌بینی کرد:

۱- خودمدیریتی باعث انعطاف‌‌‌پذیری و مثبت‌‌‌نگری می‌شود

به‌‌‌کارگیری هوش حسی یعنی توانایی کنترل واکنش‌‌‌های احساسی در موقعیت‌‌‌های مختلف، به‌‌‌طوری که در برابر چالش‌‌‌ها انعطاف‌‌‌پذیر و مثبت باقی بمانید. افرادی که مهارت خودمدیریتی ضعیفی دارند، معمولا عملکرد ضعیفی در محیط کار دارند و با انگیزه یا سازگاری با شرایط جدید دچار مشکل می‌‌‌شوند.

سخنگوی Inc Authority که یک منبع آموزشی رایگان برای صاحبان کسب و کار است، در این زمینه گفته: «قبل از راه‌‌‌اندازی یک کسب و کار، باید هوش حسی اعضای تیم‌‌‌تان را در نظر بگیرید. اگر مهارت آنها در این زمینه پایین است، لازم است مانند سایر مهارت‌‌‌های حرفه‌‌‌ای، روی ارتقای آن کار کنید.

۲- خودآگاهی و همدلی، پایه‌‌‌ روابط موثر هستند

برای ایجاد ارتباطات قوی در فضای کسب و کار، باید روی آگاهی از خودتان بیشتر کار کنید. این موضوع بخش مهمی از هوش حسی است.  خودآگاهی یعنی شناخت احساسات خود و درک تاثیر آنها بر افکار و رفتارهای‌‌‌تان. اگر از وضعیت کاری‌‌‌تان رضایت ندارید، خودآگاهی می‌تواند کمک‌‌‌تان کند تا علت این نارضایتی را پیدا کرده و قدم‌‌‌های موثری برای بهبود شرایط بردارید.

علاوه بر خودآگاهی، همدلی نیز حیاتی است. همدلی یعنی توانایی ارتباط گرفتن با دیگران در سطح احساسی، به‌‌‌طوری که احساسات و دیدگاه‌‌‌های‌‌‌شان را در نظر بگیرید.

در فضای کاری، همدلی باعث می‌شود دیگران احساس پذیرش و درک شدن داشته باشند. با فراهم کردن فرصتی برای ابراز دیدگاه‌‌‌های مختلف، می‌توانید تیمی متنوع و منحصربه‌‌‌فرد شکل دهید که توانایی حل مسائل را به روش‌های جدید دارد و همین باعث پیشرفت و موفقیت بیشتر شرکت‌‌‌تان می‌شود.

۳- انگیزه از درون نشات می‌گیرد

انگیزه نیروی محرکه‌‌‌ای است که پشت تصمیم‌‌‌ها و اقدامات هدفمند قرار دارد. اینکه در زمان مواجهه با مشکلات و موانع، بتوانید با خودتان ارتباط برقرار کنید و دلیل واکنش‌‌‌هایتان را بفهمید، نشانه‌‌‌ای از‌‌‌ هوش حسی است. این آگاهی به شما کمک می‌کند با انگیزه‌‌‌های درونی‌‌‌تان ارتباط عمیق‌‌‌تری پیدا کنید و همین موضوع شما را ترغیب می‌کند مسیرهای تازه‌‌‌ای برای ادامه‌‌‌ راه کشف کرده و با انرژی بیشتری کارتان را انجام دهید.

افرادی که انگیزه‌‌‌ پایینی دارند معمولا از همان سطح خودآگاهی برخوردار نیستند، و همین باعث می‌شود راحت‌‌‌تر تسلیم شوند. اما زمانی ‌‌‌که دلیل پشت تلاش‌‌‌ها و حرکت‌‌‌تان را بشناسید، می‌توانید مهارت‌‌‌ها‌‌‌یتان را بهتر ارتقا دهید و مسیر پیشرفت‌‌‌تان را بسنجید. این فرآیند شما را در جاده‌‌‌ موفقیت فردی و حرفه‌‌‌ای قرار می‌دهد.

۴- هوش حسی بالا با توانایی تمرکز بیشتر مرتبط است

در دنیایی پر از حواس‌‌‌پرتی، توانایی تمرکز و دقت روی جزئیات یکی از عوامل حیاتی برای موفقیت در کسب و کار است. اگر دائم حواس‌‌‌تان پرت شود، اتصال بین افکار و تمرکز روی موضوعات مهم دشوار می‌شود و این معمولا با هوش حسی پایین مرتبط است. افرادی که از هوش حسی بالاتری برخوردارند، معمولا حتی در شرایط نامناسب هم توانایی تمرکز بیشتری دارند. اگر بتوانید «صدای مزاحم» واقعی یا ذهنی اطراف‌‌‌تان را حذف کرده و روی کار اصلی تمرکز کنید، قطعا عملکردتان بهتر خواهد شد و در نتیجه به موفقیت‌‌‌های بیشتری دست پیدا می‌‌‌کنید.

۵- همکاری با مشتریان و ایجاد ارتباطات شخصی کلید موفقیت است

مهارت‌‌‌های کاربردی قطعا در اداره‌‌‌ یک شرکت موثر هستند، اما در دنیای دیجیتال امروز، توانایی ارتباط‌‌‌گیری با مخاطب هدف، نقش حیاتی در موفقیت دارد. همکاری با مشتریان و برقراری ارتباط انسانی با آنها، از نشانه‌‌‌های بارز کارآفرینان با هوش حسی بالاست. کسب و کاری که وقت می‌‌‌گذارد تا رابطه واقعی با مشتریان شکل دهد، معمولا مسیر موفق‌‌‌تری را طی می‌کند.

هوش حسی یعنی فراتر از محصول فکر کنید و به جنبه‌‌‌های اجتماعی کسب و کار هم توجه داشته باشید. این رویکرد باعث می‌شود حس وفاداری و اعتماد در مشتریان ایجاد شود و ارتباطی پایدار و ارزشمند شکل بگیرد.

 چگونه می‌توان هوش حسی را اندازه‌‌‌گیری کرد؟

همان‌طور که گفته شد هوش حسی ترکیبی از خودآگاهی، همدلی و مهارت‌‌‌های اجتماعی است. برای سنجش این ویژگی در افراد، به‌‌‌ویژه هنگام انتخاب اعضای تیم، باید به رفتار و واکنش‌‌‌هایشان در موقعیت‌‌‌های مختلف توجه کنید. وقتی در حال استخدام هستید، ارزیابی هوش حسی هر داوطلب به شما کمک می‌کند تشخیص دهید آیا آن فرد برای فرهنگ سازمانی و نیازهای تیم شما مناسب است یا نه.

اندازه‌‌‌گیری هوش حسی افراد ترکیبی از مشاهده دقیق و پرسیدن سوالات مناسب است. برای ارزیابی این ویژگی، توجه کنید که آیا فرد حالت دفاعی دارد یا پذیرای گفت‌‌‌وگوست؟ آیا می‌تواند غرورش را کنترل کند؟ آیا نسبت به احساسات دیگران آگاه و حساس است؟ این نشانه‌‌‌ها می‌توانند اطلاعات خوبی درباره‌‌‌ هوش حسی فرد به شما بدهند.

الکس کونانیکین، بنیان‌گذار و مدیرعامل پلتفرم کاری «ترنسپرنت»، در این زمینه می‌‌‌گوید: «اکثر کارفرمایان و استارت‌آپ‌‌‌ها اشتباه می‌کنند وقتی تصور می‌کنند تنها هوش و مهارت‌‌‌های فنی باعث موفقیت یا شکست یک کسب و کار می‌شود. در واقع، انتخاب افرادی که از هوش حسی برخوردارند، مایل به رشد فردی هستند و توانایی ارتباط برقرار کردن با دیگران را دارند، یکی از ارکان اصلی ساختن کسب و کاری موفق و محیط کاری سازنده است. درست مثل مهارت‌‌‌های فنی، هوش حسی هم کاملا قابل اندازه‌‌‌گیری و تقویت کردن است.»

 هوش حسی در مدیریت

سریع‌‌‌القلم در ادامه صحبت‌‌‌های خود در نشست هوش حسی گفت: «در دنیای امروز همه می‌‌‌خواهند به آنها احترام گذاشته شود، دوست دارند دیده شوند و به آنها توجه شود. مردم انتظار دارند آنها را در کارها مشارکت دهید و نظرشان را بپرسید. ممکن است در نهایت مجبور شوید تصمیم دیگری بگیرید، ‌‌‌اما همین که نظرشان را جویا شوید، هوش حسی آنها را پرورش می‌‌‌دهید. فضای یک سازمان، تا 70‌درصد تحت‌تاثیر حالات و رفتار مدیران است. حتما این جمله معروف را شنیده‌‌‌اید که نیروها به سازمان‌ها ملحق می‌‌‌شوند و از مدیران فرار می‌کنند.»

سریع‌‌‌القلم در پایان مدیریت خوب را توجه به احساسات و روحیات دیگران دانست. او گفت: «از این جنبه، کلیدی‌‌‌ترین کار هر مدیری، مدیریت روحی و احساسی است. اهدافی همچون ایجاد روحیه و انگیزه و تعهد فقط موضوعات تئوریک فکری نیستند. باید با فراهم کردن بستر مناسب روی احساسات افراد کار کنید. باید ببینید چقدر این توانمندی را دارید که با حرف‌‌‌های مثبت، آرامش یا حتی با سکوت، دیگران را جذب مدار حسی خود کنید. مدار حسی یک مدیر باید به قدری کیفیت داشته باشد که بتواند افراد را جذب کند. مدیران ماهر آنهایی هستند که بین اندیشه و احساس هارمونی ایجاد کرده‌‌‌اند. هوش و توانایی به تنهایی کافی نیست. باید بتوانید انگیزه دهید، هدایت کنید، الهام‌‌‌بخش باشید، گوش فرا دهید و اقناع کنید و اینها مستلزم به کار انداختن هر دو قسمت اندیشه و احساس هستند.»

لینک کوتاه : https://news.mccima.com/?p=55775
  • ارسال توسط :
  • منبع : دنیای اقتصاد
  • 25 بازدید
  • دیدگاه‌ها برای مدیریت بر مدار احساس بسته هستند

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.