تنوع منابع درآمدی و اتخاذ رویکردهای نوین در توسعه بخشهای اقتصادی از جمله راهکارهای اساسی در پایدارسازی بنیان اقتصادی کشورها است.
حال این سوال مطرح میشود که آیا میتوان از صنعت گردشگری ایران انتظار یک بخش اقتصادی حائز اهمیت و در خور توجهی داشت؟ به عبارت دیگر آیا میتوان اقتصاد گردشگری را به مثابه یک بخش حائز اهمیت در اقتصاد کلان ایران تعریف کرد و یکی از منابع اصلی ارزآوری کشور دانست و از آن به عنوان یک بخش جایگزین اقتصاد نفت نام برد؟ نتایج مطالعات نشان داده که جاذبههای صنعت گردشگری در ایران از پتانسیل بالایی در جذب گردشگران در سطح بینالملل برخوردار است، اگر چه مسیر طولانی در دستیابی به این مهم، باید طی شود.
بررسیهای میدانی در خصوص گردشگران بینالمللی نشان داده که به ازاء جذب هر گردشگر خارجی به طور متوسط حدود ۱۰۰۰ دلار ارز به صورت مستقیم وارد کشور میشود که این رقم معادل صادرات حدود ۱۳ بشکه نفت خام در شرایط فعلی است. به عبارت دیگر با جذب حدود ۱۰ میلیون گردشگر بینالمللی، چیزی حدود ۱۳۰ میلیون بشکه نفت خام ارزآوری خواهد شد.
لازم به ذکر است که برخی از گونههای گردشگری همچون گردشگری سلامت از پتانسیل چند برابری در خلق ارزش افزوده و ارزآوری برخوردارند. توسعه صنعت گردشگری علاوه بر ارزآوری قابل توجه آن از پتانسیل بالای توسعه متوازن بخشهای اقتصادی و نواحی جغرافیایی برخوردار است. این بخش مهم اقتصادی با اثرگذاری بر سایر بخشهای اقتصادی که مرتبط با زنجیره عرضه خدمات صنعت گردشگری است قابلیت نشر و توسعه اقتصادی و اشتغالزایی بالایی دارد. به گونه ای که در بخشهای مختلف اقتصادی مانند اقامت، حملونقل، صنعت غذا، صنایعدستی و همچنین اقشار مختلف جامعه اعم از جوامع شهری و روستایی و عشایری از توسعه آن بهرهمند میشوند.
چنین مشخصهها و ویژگیهایی باعث شده که بسیاری از کشورها در برنامهریزی و بودجهریزی سالانه، برنامههای میان مدت و برنامههای آمایش بلندمدت خود، راهبرد اساسی توسعه صنعت گردشگری را مورد توجه جدی قرار داده و برنامههای توسعه آینده را با مشارکت بالای صنعت گردشگری در اقتصاد، بازبینی و بازنویسی کنند. امری که همچنان اقتصاد کشور از آن رنج میبرد و تاکنون این صنعت نتوانسته از جایگاه قابل توجهی در نظام برنامهریزی کشور برخوردار شود.