رتبه چهاردهم خراسان رضوی در شاخص امنیت سرمایهگذاری کشور در بهار 1403 ضرورت اصلاح دستورالعمل نحوه انجام و تایید ثبت سفارشات ارزی واحدهای تولیدی، بازرگانی چگونه اثربخشی آموزش کارکنان را بسنجیم؟ روندهای نوظهور رهبری سازمانی در ۲۰۲۵ ۵ تغییر لازم برای بقا در دنیای کار آینده بررسی امکان ورود سرمایهگذاران جدید به ترکیب سهامداری صندوقهای پژوهش و فناوری تقویم نمایشگاهی فرانسه منتشر شد چگونه هوش تصمیمگیری استراتژی کسب و کار را متحول میکند؟
یکی از معروفترین نقلقولها در خصوص کسب و کار که از پیتر دراکر، بنیانگذار مدیریت مدرن، نقل میشود این است که: «هر چه اندازهگیری شود، قابل مدیریت خواهد بود.» وقتی صحبت از درک شاخصهای آموزش کارکنان میشود، این نقلقول به کار میآید، وگرنه چگونه میتوانید نتایج را اندازهگیری و آن را مدیریت کنید؟ واحدهای «یادگیری و توسعه» (L&D) سازمانها سال به سال نوع آموزشی را که برای رسیدن به اهداف کسبوکار و بهبود نتایج کلی آن برای ارائه به کارکنان نیاز دارند، به دقت برنامهریزی میکنند. اما آیا این کار واقعا موثر است؟ و اگر موثر است، آیا ۱۰۰درصد برای رسیدن به نتیجه مطلوب بهینه شده است؟
نفر اول کلاس بودن مزایایی دارد؛ مثل اینکه همیشه غرق تحسین مدیرتان هستید. البته اگر یک زن موفق باشید داستان کمی فرق دارد. تحلیل تازهای در مورد بیش از ۲۳هزار ارزیابی عملکرد در ۲۵۰ محیط کاری در سراسر ایالات متحده، نشان میدهد زنانی که در کار خود موفق هستند، فارغ از اینکه مدیرشان مرد باشد یا زن، همچنان روی کاغذ با عباراتی همچون «خشن»، «نچسب» و «یکدنده» توصیف میشوند.
توسعه مهارتها و توانمندیهای کارکنان از عوامل حیاتی در موفقیت سازمانهاست. در دنیای امروز که رقابت شدیدتر از هر زمان دیگری شده است این امر میتواند نقش بسیار موثری در بقا و رشد سازمانها ایفا کند.
ارائه بازخورد به کارکنان را میتوان به شیوههای گوناگونی انجام داد. و هر فرد بر اساس ویژگیهای نسلی خودش روشهای خاصی را برای دریافت بازخورد، پذیرفتنی میداند. مقالهای که واشنگتن پست به تازگی درباره انتظارات نسل زد منتشر کرده، به دریافت نظرات گوناگونی از مخاطبان منجر شد. برخی فکر میکنند که متولدین نسل زد باید بزرگ شوند و دست از غرغر کردن بردارند. برخی دیگر به تحسین نسل زد و جسور بودن آنها در بیان انتظاراتشان میپردازند.
یکی از مشتریانم به نام «استیو»، بیش از ۱۰سال بود که یک تعطیلات درست و حسابی نرفته بود. نه این که به سفر نرفته باشد. اتفاقا با خانوادهاش به سفرهایی رفته بود اما به عنوان مدیر ارشد عملیات، همیشه حس میکرد باید با محل کار در تماس باشد چون ممکن بود وقتی او روی مبلمان هتلی در جایی دوردست دراز کشیده، یک کار فوری پیش بیاید. به همین علت، هر روز صبح و غروب ایمیلهایش را چک میکرد، در صورت لزوم تماس میگرفت و در واقع، تعطیلاتش را در «کنار کار» پیش میبرد. تا اینکه یک روز دچار فرسودگی شد. او در اینباره میگوید: «با هر تعطیلات از دست رفته، سطح انرژیام پایینتر میآمد تا وقتی که به ته خط رسیدم.» او به سختی از رختخواب بیرون میآمد. صبح روز اول هفته برایش مثل کابوس بود. و اصلا حوصله بچههایش را نداشت. قطع ارتباط با کار در طی تعطیلات بسیار آسان به نظر میرسد. اما در واقع اینطور نیست.
اگر برای اولین بار به یک پست مدیریتی ارتقا پیدا کردهاید، احتمالا ذهنتان درگیر چگونگی ایفای نقش جدید و پذیرش مسوولیت است و احتمالا مانند اکثر افراد، کمی احساس ترس نیز در شما وجود دارد. اگر نمیدانید برای یک انتقال بیدردسر به موقعیت جدید از کجا باید آغاز کرد مراحل زیر را انجام دهید.
متاورس که یکی از مهمترین پیشرفتهای در حال وقوع دنیای بازاریابی است، فقط یک روند نیست بلکه عاملی است تعیینکننده در بازآفرینی عرصه بازاریابی. متاورس اینجاست و آمده تا بماند و به همین دلیل هم بازاریابان باید به جستوجوی راههایی بپردازند که با استفاده از آنها بتوانند استراتژیهای نوین بازاریابی مبتنی بر متاورس را بنیان گذارند. در ادامه به برخی از استراتژیهایی که مدیران بازاریابی میتوانند در برخورد با متاورس و در چارچوب برنامه بازاریابیشان در پیش بگیرند، اشاره خواهد شد:
تاریخ نشان میدهد برای رسیدن به قلههای موفقیت باید بهای سنگینی پرداخت. رهبران سازمانها معمولا بیشترین آسیبپذیری نسبت به لغزشهای اخلاقی، معنوی یا قانونی در قضاوت و تصمیمگیریهایشان را در اوج دوران کاری خود تجربه میکنند. درست زمانی که به نظر میرسد همهچیز دارند و دنیا بر وفق مرادشان است، دست به کارهای خطرناک یا احمقانهای میزنند که همه چیز را نابود میکند. این موقعیت را «پارادوکس موفقیت» مینامیم.
«میشله وینترفیلد» خود را آماده میکرد اپلیکیشن «تندم» (Tandem) را که تمرکزش کمک به زوجها برای مدیریت امور مالیشان بود، راهاندازی کند. همان موقع، خبر آمدن چتجیپیتی همه جا پیچید و انگار آب یخ روی سر میشله ریختند. مدیرعامل و همبنیانگذار این استارتآپ واقع در شیکاگو یادش میآید که یک سال و نیم پیش، وقتی دنیا اولین بار شاهد قدرت هوش مصنوعی مولد بود، با خودش گفت «من این مهارت را ندارم و آیا این پیشنیاز داشتن شرکتی موفق است؟»