درخواست توسعه همکاریهای ایران و ازبکستان در حوزه حملونقل ریلی راهکارهای بهبود فرایند رفع تعهد ارزی و استرداد مالیات بر ارزش افزوده صادرات پیشنهاد دریافت ضمانت از صادرکنندگان به جای رفع تعهد ارزی لزوم توجه به سنتهای کارآمد گذشتگان در حوزه مدیریت منابع آب تاکید بر توسعه روابط تجاری و گردشگری خراسان رضوی با ازبکستان چالشهای حقوقی اجرای ماده 25 قانون بهبود مستمر محیط کسبوکار چرا باید چک الکترونیک داشت؟ ضرورت ایجاد تناسب میان بودجه 1404 با برنامه هفتم توسعه
در سالهای اخیر بسیاری از کسبوکارها نسبت به شرایط فعالیت خود گلایهمند بودهاند. در چنین فضایی تولید و تجارت از رونق افتاده و اقتصاد هر روز بیش از پیش با مشکلات جدی، دستوپنجه نرم میکند. در این میان شاخصهای بینالمللی نیز گواه بر نبود فضای مناسب جهت تولید و تجارت است. ایران در شاخص فضای کسبوکار در جایگاه ۱۱۹دنیا قرار دارد. در همینحال رتبه آزادی اقتصادی کشور برابر ۱۶۹ است. رتبه توانمندسازی تجاری ایران نیزبرابر ۱۳۲ برآورد شدهاست. گفتنی است ایران از منظر شاخص رقابتپذیری نیز از میان ۱۳۴کشور در رتبه صدوشانزدهم دنیا قرار دارد. بدونتردید در چنین فضایی، عملکرد تولید و تجارت بهشدت تحتتاثیر منفی قرار خواهد گرفت. اصلاح شرایط توصیف شده نیازمند بازنگری در سیاستهای کلان حاکم بر اقتصاد است.
یکی از معروفترین نقلقولها در خصوص کسب و کار که از پیتر دراکر، بنیانگذار مدیریت مدرن، نقل میشود این است که: «هر چه اندازهگیری شود، قابل مدیریت خواهد بود.» وقتی صحبت از درک شاخصهای آموزش کارکنان میشود، این نقلقول به کار میآید، وگرنه چگونه میتوانید نتایج را اندازهگیری و آن را مدیریت کنید؟ واحدهای «یادگیری و توسعه» (L&D) سازمانها سال به سال نوع آموزشی را که برای رسیدن به اهداف کسبوکار و بهبود نتایج کلی آن برای ارائه به کارکنان نیاز دارند، به دقت برنامهریزی میکنند. اما آیا این کار واقعا موثر است؟ و اگر موثر است، آیا ۱۰۰درصد برای رسیدن به نتیجه مطلوب بهینه شده است؟
با توجه به روند رو به رشد استفاده از هوش تصمیمگیری (Decision Intelligence)، این مفهوم از اصطلاحات مبهم در رشته بازاریابی به یک استراتژی مهم در کسب و کار تبدیل شده است. هوش تصمیمگیری یا هوشمندی در تصمیم (DI) مقولهای در حال ظهور و بلوغ است که از هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی استفاده میکند و به سازمانها برای تصمیمگیری بهتر، سریعتر و مبتنی بر بینش کمک میکند. بر اساس بهکارگیری این مفهوم، شرکتها میتوانند با فرآیند تصمیمگیری مانند سایر فرآیندهای کسب و کاری مدرن رفتار کنند. بنابراین، پیادهسازی سیستمهای اطلاعاتی با هدف مدلسازی، ردیابی، یادگیری و بهبودبخشی تصمیمات مدیریتی خاص دنبال خواهد شد. این رویکرد نشأت گرفته از تصمیم (decision-back approach)، با تصمیمات حیاتی که عملکرد شرکت را هدایت میکند، شروع میشود و سپس برای دستیابی و اتخاذ تصمیمهای منسجم و با کیفیت، به افراد، فرآیندها و بینشهای موردنیاز در سازمان رجوع میکند.
یکی از داغترین کلمات تبلیغات تجاری امروز «بازاریابی کلانداده» است و اغلب از آن به عنوان جانشین «هوش تجاری» یاد میشود. اما آیا واقعا چنین است؟ درک اینکه چگونه هوش تجاری و بازاریابی کلانداده با یکدیگر مقایسه میشوند و همچنین اینکه چگونه بینش منحصر به فردی را برای شرکتها ارائه میدهند مفید است.
شرکتهای بزرگ بیشترین ارزش افزوده را در اقتصاد تجاری اتحادیه اروپا در سال 2021 داشتهاند (47.5 درصد) و پس از آن شرکتهای خرد و کوچک (35.4 درصد) قرار دارند.
ریسک نشان افتخار کارآفرینان است و غالبا نشاندهنده شخصیت آنهاست. اما با رشد شرکتها، افرادی که علاقهمند به خرید یک شرکت یا سرمایهگذاری در آن هستند، کلمه جدیدی را مطرح میکنند: «ریسکزدایی». ریسکزدایی دقیقا همان چیزی است که از اسمش مشخص است؛ یعنی گرفتن ریسک از کسبو کار. به عنوان نمونه اگر شرکت شما ۵۰ درصد از درآمدش را از تنها یک مشتری تامین میکند و شما میتوانید با تمرکز بر افزایش درآمد از سایر مشتریان این عدد را به ۲۰ درصد کاهش دهید، عملا ریسک کسبوکار خود را کاهش دادهاید، چون دیگر برای نیمی از درآمد خود به یک مشتری وابسته نیستید و بیشتر تخممرغهایتان در یک سبد نیست.
یکی از بزرگترین تصورات نادرستی که درباره علاقهمندان به بازیهای ویدئویی وجود دارد، فقدان تعهد کاری آنهاست. متاسفانه کلیشهای که میگوید گیمرها آدمهای تنبلی هستند که صبح تا شب جلوی صفحه نمایش مینشینند، همچنان به قوت خود باقی است.
تصور کنید یک روز مدیرتان به شما میگوید که قرار است یک نفر را به عنوان بالادستی شما استخدام کند. به عبارت دیگر، قرار است بین شما و مدیر مستقیمتان یک لایه مدیریتی جدید ایجاد شود.