معمای بزرگ حذف صفر
پاشنه آشیل اقتصاد ترکیه، ناآرامیهای سیاسی و بدهی خارجی هستند
بررسی چالشهای قانون مشاغل سخت و راهکارهای جدید حل اختلافات کارگری در اتاق مشهد
شرکتهای دانشبنیان استان در تنگنای زیرساخت، مالیات و قطعی اینترنت
تطبیق هویتی صاحب کالا در قبض انبار و اظهارنامه الزامی شد
ضرورت اصلاح ترکیب هیاتهای بدوی و تجدیدنظر مطالبات تامین اجتماعی برای تضمین آرای منصفانه
گامی مهم در رفع چالش کمبود نیروی کار ماهر در ایران
حفظ امنیت سازمان با کمک کارکنان
کارآفرینها با حواسپرتیهای مداوم و مسوولیتهایی که هر روز بیشتر میشوند بیگانه نیستند. اگر کارآفرین باشید با وجود جلسات پشت سر هم، پیامهای مکرر، مدیریت شبکههای اجتماعی و تصمیمگیریهای سرنوشتساز ممکن است گاهی حس کنید کم آوردهاید و مغزتان دیگر کشش این حجم از کار را ندارد.
مدل کسبوکار تنها بخشی از معادله است. اما در فضای متلاطم فعلی، همان بخش میتواند مرز میان سقوط و ماندگاری باشد. استارتاپهایی که روی مدلهای مقاومتری مثل B2B یا فینتک متمرکزند، با تعریف درست ارزش پیشنهادی، شفافسازی جریان درآمدی و ارائه خدمات مبتنی بر نیازهای واقعی، همچنان شانس رشد دارند.
علم مدیریت از همان ابتدای شکلگیری، بسیاری از ایدهها و بینشهای خود را از رشتههای دیگری مانند استراتژی نظامی، روانشناسی و فلسفه قرض گرفته است.
در هر مرکز تماسی، حجم زیادی از دادهها جمعآوری میشود. این دادهها از منابع مختلف مانند تماسهای تلفنی، ایمیلها، پیامهای متنی، چتها، شبکههای اجتماعی و اطلاعات سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) به دست میآیند. تحلیل صحیح این دادهها میتواند مزایای بسیاری به همراه داشته باشد. از جمله:
این روزها، چه صاحب یک کسبوکار باشید یا کارمند یا مدیر یک سازمان، در هر حال باید در جریان اخبار باشید. این نهتنها یک ضرورت حرفهای است بلکه مسوولیت اجتماعی شما نیز هست. اما شرایط با ۳۰ سال پیش خیلی فرق دارد.
بسیاری از به اصطلاح رهبران سازمانی علاقه بیمارگونهای به بزک کردن ظاهر بیرونی مقام خود دارند. این نوع رهبری سازمانی که میتوان آن را «رهبری سازمانی محسوس» نامید، سبکی بسیار سطحی و صرفا یک تلاش دستساز انسانی برای ایجاد نظم در سازمان است و شامل موقعیتهایی با اختیارات بالا میشود که با عناوین سازمانی، همرده بودن با روسای بالادست، اندازه و مکان دفتر کار، قلمرو قدرت و مانند آن شناخته میشود.
امروزه هر جا که میرویم صحبت از هوش مصنوعی و پیشرفتهای سریع و اعجابانگیز آن است و دنیای مدیریت و کسب و کار نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اخلاقیات کسب و کار، ابزار نیستند و هیچ هدف و انتظار خاصی را نمیتوانند برآورده کنند. شاید درک این موضوع دشوار باشد؛ بهویژه که طبق عادت از هر مولفهای در کسب و کار و مدیریت، انتظار برآورده ساختن یک هدف و تسهیل برنامهای خاص را داریم.