تدوین نقشه راه بلندمدت برای اقتصاد کشور؛ پیشنیاز سرمایهگذاری در تولید
احوال صنعت در 1403 به روایت آمار رسمی
مشکلات کشاورزی و صادرات تاجیکستان
مازاد تجارت کالای اتحادیه اروپا افزایش یافت
رونق سرمایهگذاری در تولید در گرو اصلاح سیاستهای ارزی و پولی است
فلرینگ، ثروتی که میسوزد
ظرفیتهای مغفولمانده گوهرسنگ ایران
هر ایرانی خارج کشور می تواند یک خودرو وارد کند
بسیاری از به اصطلاح رهبران سازمانی علاقه بیمارگونهای به بزک کردن ظاهر بیرونی مقام خود دارند. این نوع رهبری سازمانی که میتوان آن را «رهبری سازمانی محسوس» نامید، سبکی بسیار سطحی و صرفا یک تلاش دستساز انسانی برای ایجاد نظم در سازمان است و شامل موقعیتهایی با اختیارات بالا میشود که با عناوین سازمانی، همرده بودن با روسای بالادست، اندازه و مکان دفتر کار، قلمرو قدرت و مانند آن شناخته میشود.
امروزه هر جا که میرویم صحبت از هوش مصنوعی و پیشرفتهای سریع و اعجابانگیز آن است و دنیای مدیریت و کسب و کار نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اخلاقیات کسب و کار، ابزار نیستند و هیچ هدف و انتظار خاصی را نمیتوانند برآورده کنند. شاید درک این موضوع دشوار باشد؛ بهویژه که طبق عادت از هر مولفهای در کسب و کار و مدیریت، انتظار برآورده ساختن یک هدف و تسهیل برنامهای خاص را داریم.
در سالهای اخیر بسیاری از کسبوکارها نسبت به شرایط فعالیت خود گلایهمند بودهاند. در چنین فضایی تولید و تجارت از رونق افتاده و اقتصاد هر روز بیش از پیش با مشکلات جدی، دستوپنجه نرم میکند. در این میان شاخصهای بینالمللی نیز گواه بر نبود فضای مناسب جهت تولید و تجارت است. ایران در شاخص فضای کسبوکار در جایگاه ۱۱۹دنیا قرار دارد. در همینحال رتبه آزادی اقتصادی کشور برابر ۱۶۹ است. رتبه توانمندسازی تجاری ایران نیزبرابر ۱۳۲ برآورد شدهاست. گفتنی است ایران از منظر شاخص رقابتپذیری نیز از میان ۱۳۴کشور در رتبه صدوشانزدهم دنیا قرار دارد. بدونتردید در چنین فضایی، عملکرد تولید و تجارت بهشدت تحتتاثیر منفی قرار خواهد گرفت. اصلاح شرایط توصیف شده نیازمند بازنگری در سیاستهای کلان حاکم بر اقتصاد است.
یکی از معروفترین نقلقولها در خصوص کسب و کار که از پیتر دراکر، بنیانگذار مدیریت مدرن، نقل میشود این است که: «هر چه اندازهگیری شود، قابل مدیریت خواهد بود.» وقتی صحبت از درک شاخصهای آموزش کارکنان میشود، این نقلقول به کار میآید، وگرنه چگونه میتوانید نتایج را اندازهگیری و آن را مدیریت کنید؟ واحدهای «یادگیری و توسعه» (L&D) سازمانها سال به سال نوع آموزشی را که برای رسیدن به اهداف کسبوکار و بهبود نتایج کلی آن برای ارائه به کارکنان نیاز دارند، به دقت برنامهریزی میکنند. اما آیا این کار واقعا موثر است؟ و اگر موثر است، آیا ۱۰۰درصد برای رسیدن به نتیجه مطلوب بهینه شده است؟
با توجه به روند رو به رشد استفاده از هوش تصمیمگیری (Decision Intelligence)، این مفهوم از اصطلاحات مبهم در رشته بازاریابی به یک استراتژی مهم در کسب و کار تبدیل شده است. هوش تصمیمگیری یا هوشمندی در تصمیم (DI) مقولهای در حال ظهور و بلوغ است که از هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی استفاده میکند و به سازمانها برای تصمیمگیری بهتر، سریعتر و مبتنی بر بینش کمک میکند. بر اساس بهکارگیری این مفهوم، شرکتها میتوانند با فرآیند تصمیمگیری مانند سایر فرآیندهای کسب و کاری مدرن رفتار کنند. بنابراین، پیادهسازی سیستمهای اطلاعاتی با هدف مدلسازی، ردیابی، یادگیری و بهبودبخشی تصمیمات مدیریتی خاص دنبال خواهد شد. این رویکرد نشأت گرفته از تصمیم (decision-back approach)، با تصمیمات حیاتی که عملکرد شرکت را هدایت میکند، شروع میشود و سپس برای دستیابی و اتخاذ تصمیمهای منسجم و با کیفیت، به افراد، فرآیندها و بینشهای موردنیاز در سازمان رجوع میکند.
یکی از داغترین کلمات تبلیغات تجاری امروز «بازاریابی کلانداده» است و اغلب از آن به عنوان جانشین «هوش تجاری» یاد میشود. اما آیا واقعا چنین است؟ درک اینکه چگونه هوش تجاری و بازاریابی کلانداده با یکدیگر مقایسه میشوند و همچنین اینکه چگونه بینش منحصر به فردی را برای شرکتها ارائه میدهند مفید است.
شرکتهای بزرگ بیشترین ارزش افزوده را در اقتصاد تجاری اتحادیه اروپا در سال 2021 داشتهاند (47.5 درصد) و پس از آن شرکتهای خرد و کوچک (35.4 درصد) قرار دارند.