نتایج نظرسنجیها نشان میدهد ۳۳ درصد کارکنان دلیل اصلی ترک شغل خود را فقدان فرصتهای ارتقای شغلی عنوان میکنند. این موضوع نشان میدهد شرکتها باید با سرمایهگذاری در استراتژیهای مناسب توسعه کارکنان، میزان ترک شغل آنها را به حداقل برسانند.
در دنیای پرتلاطم امروز، استراتژی دیگر یک سند رسمی یا مجموعهای از شعارهای کلی نیست. آنچه شرکتهای بزرگ و موفق را از دیگران متمایز میکند، توانایی طراحی جسورانه، بسیج هدفمند و اجرای موثر استراتژی در میانه عدم قطعیتها و پیچیدگیهای جهانی است.
در ابهامهای سیاسی، اقتصادی و فناوری، رهبران کسبوکار اغلب تمایلی به اقدامات جسورانه ندارند. برخی از آنها میخکوب میشوند و قادر به تصمیمگیری نیستند.
دگرگونی دیجیتال یعنی بهکارگیری مستمر و همهجانبه تکنولوژیهای جدید به منظور بازسازی و تجدید ساختار شرکتها و سازمانها با هدف تسهیل و تسریع فرآیندها و ارزشآفرینی حداکثری برای کسب و کارها. بهطور کلی، دگرگونی دیجیتال شامل سه بخش تجدیدنظر در مدلهای کاری، بهینهسازی عملیات و بهبود تجربیات مشتریان میشود.
آیا میدانستید شرکتهایی که دارای استراتژی مدیریت استعداد قوی هستند درآمدشان را ۲.۲ برابر و سودشان را ۱.۵برابر سریعتر از سایر شرکتها افزایش میدهند؟ صرفا تفاوت بین مدیریت استعداد و استفاده استراتژیک از آن، میتواند مرز بین موفقیت و رکود یک شرکت را مشخص کند. در این مطلب، مراحل توسعه یک استراتژی مدیریت استعداد که با اولویتهای استراتژیک شرکت شما همسو باشد و همچنین بتواند تعهد کارکنان را افزایش داده و مهارتهای نیروی کار شما را متحول کند، توضیح خواهیم داد.
یکی از چالشهای اصلی و مهمی که مدیران کمتجربه و گاه مدیران باسابقه با آن دست به گریبان هستند و نمیدانند چه اقداماتی را در مورد آن انجام دهند، اجرای استراتژیهایی است که در سازمان وجود دارد و با موانع و پیچیدگیهای بسیاری روبهروست. البته این احتمال وجود دارد که برخی از این استراتژیها قبل از حضور مدیران کنونی در سازمان تهیه و تدوین شده باشند و بعضی دیگر نیز توسط خود مدیران و رهبران کنونی سازمان طراحی و نهایی شدهاند.
تقریباً دیگر هیچ شرکت مدرنی وجود ندارد که محصولات 10 و یا 20 سال گذشته خود را بفروشد. برخلاف بسیاری از شرکتهای سنتی مثل کوکاکولا و یا مک دونالد دنیای تکنولوژی ابتکار را میطلبد. همین اصل دایسون را به پیش رانده و در جهان پرآوازه کرده است.