مدیران و کارکنان یک سازمان به طور کلی یا دارای ذهنیت ثابت و ایستا هستند یا اینکه از ذهنیت رشد و پویا سود میبرند.
تجربه نشان داده گروه دوم، یعنی دارندگان ذهنیت رشد این قدرت را دارند تا هم خودشان پیشرفت کنند و به اهداف مورد نظرشان برسند و هم به ارتقا و بالندگی سازمانهایی که به آنها خدمت میکنند کمک کنند.
در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت که داشتن ذهنیت ثابت چرا و چگونه باعث عقب ماندن افراد و سازمانها میشود. حال آنکه ذهنیت رشد به آنها کمک میکند تا به اهدافشان دست یابند.
ویژگیهای افراد دارای ذهنیت ثابت: ذهنیت ثابت بر این اساس شکل میگیرد که هوش و استعداد و تواناییها و مهارتهای شما چیزهایی ثابت و تغییرناپذیرند که از زمان تولدتان با شما بودهاند و نمیتوان آنها را تغییر داد.
حال اگر شما دارای ذهنیت ثابت و ایستایی باشید به این نتیجه خواهید رسید که برای دستیابی به اهدافتان بهاندازه کافی باهوش و بااستعداد نیستید. در این حالت، شما خودتان را محدود به انجام آن فعالیتهایی میکنید که مطمئن هستید میتوانید آنها را بهخوبی انجام دهید.
یک مدیر دارای ذهنیت ثابت دچار این توهم است که دستاوردهای تیم تحت رهبریاش نمیتواند فراتر از تواناییها و تخصصشان باشد. در چنین تیمی نمیتوان به ظهور ستارههای درخشان و انجام کارهای بزرگ امیدوار بود و چنین مدیری توجهی به نیازها و توانمندیهای واقعی و در حال رشد افرادش ندارد.
محققان دانشگاه استنفورد در پژوهشی جامع در سال ۲۰۲۲ اقدام به بررسی مغز افرادی با ذهنیتهای مختلف کردند و دریافتند که مغز افرادی با ذهنیت ثابت فقط زمانی فعالیت بیشتری نشان میداد که به آنها اعلام میشد پاسخی که به سوالات مطرحشده داده بودند درست بوده یا نادرست. آنها بیشتر دوست داشتند بفهمند آیا در پاسخگویی به سوالات مطرحشده موفق بودهاند یا ناموفق. این در حالی بود که مغز این افراد زمانی که از آنها خواسته شد تا از اشتباههای خود درس بگیرند و بفهمند که چرا به یکسری از سوالات جواب غلط دادهاند، واکنش چندانی نشان نمیداد. خود این افراد هم علاقهای به یادگیری از اشتباههایشان نداشتند، چراکه معتقد بودند نمیتوانند بهتر شوند و عملکرد بهتری ارائه دهند پس چه بهتر که دیگر تلاش بیشتری نکنند.
ویژگیهای افراد دارای ذهنیت رشد: اگر شما ذهنیت رشد داشته باشید به این معتقدید که با تلاش و پشتکار و حرکت به سمت جلو میتوانید کیفیتهای طبیعی خود را ارتقا دهید و پیشرفت کنید. واقعیت این است که افراد میتوانند مهارتها، استعدادها و حتی هوششان را از طریق تجربهاندوزی، آموزش و تلاش توسعه دهند. شما هم میتوانید با تبدیل اشتباهها و بازخوردهایی که به خاطر اقدامات نادرستتان دریافت کردهاید، به فرصتهایی برای یادگیری و پیشرفت، مسیر تعالی و تکامل را طی کنید و پربازدهتر شوید. وقتی دارای ذهنیت رشد باشید، به این اعتقاد میرسید که میتوان هر مانعی را از سر راه برداشت. برای این کار باید از تجربیات گذشته آموخت، بیشتر کار کرد و با پشتکار کافی به اهداف خود رسید.
محققان به این نتیجه رسیدهاند که مغز انسان این قابلیت را دارد تا در دوران بزرگسالی نیز ارتباطات و پیوندهای جدیدی را از طریق تجزیهوتحلیل تجربیات گذشته ایجاد کند. این به آن معناست که ذهنیت رشد را میتوان در تمام مراحل زندگی به کار بست.
مراحل چهارگانه ایجاد و تقویت ذهنیت رشد
مرحله اول: مثبتاندیش باشید. ندای درون یک ذهنیت ثابت، فرد را از ادامه مسیر موفقیت بازمیدارد و مثلا به یک مدیر میگوید که فاقد مهارتها و استعداد لازم برای انجام یک پروژه بزرگ است یا اینکه به او میگوید که هم او و هم افرادی که تحت رهبری او هستند شکست خواهند خورد. ناگفته پیداست که تداوم پیدا کردن این وضعیت باعث میشود آن فرد دچار وسواس فکری و ناامیدی نسبت به آینده شود و بیشتر به دنبال بهانه آوردن و سرزنش دیگران و توجیه خود باشد. برای مقابله با چنین ندای درونی منفی و زیانباری باید از طریق تقویت خودآگاهی و مثبتاندیشی با افکار منفی به مقابله برخاست و آنها را از خود دور ساخت.
مرحله دوم: همیشه به یاد داشته باشید که شما هم حق انتخاب دارید. هر کسی ممکن است با موانع و چالشهایی روبهرو شود که به شکست او بینجامد، اما آنچه مهمتر است این است که چگونه نسبت به این شکستها و ناکامیها واکنش نشان دهیم. بهطور کلی، اگر دارای ذهنیت ثابت باشید، به موانع و شکستهایی که برای شما و کارکنانتان اتفاق میافتند بهعنوان دلایلی برای ناتوانی خود در مسیر رسیدن به موفقیت نگاه میکنید که به شما چنین القا میکنند که نمیتوانید آن کار را انجام دهید. حال آنکه اگر به شکستها و چالشهایی که برای شما پیش میآید بهمثابه فرصتهایی برای رشد و تعالی نگاه کنید، میتوانید یک برنامه عمل موثر برای سازمانتان ترسیم کنید.
مرحله سوم: ذهنیت ثابت خود را به چالش بکشید. هنگامیکه شما یا کارکنانتان با یک چالش برخورد میکنید و این فکر در ذهن شما شکل میگیرد که بهتر است دیگر تلاش نکنید، به یاد بیاورید که انسانها همیشه میتوانند با آموختن مهارتهای موردنیازشان به اهدافشان دست یابند. البته این امکان وجود دارد که شما در گام اول موفق نشوید اما با تمرین و تکرار خواهید توانست به سمت جلو حرکت کنید. بهعنوان مثال، اگر در برخورد با یک چالش این فکر به ذهنتان خطور کرد که «مطمئن نیستم بتوانم این کار را انجام بدهم و فکر نمیکنم برای انجام این کار بهاندازه کافی باهوش باشم» باید خیلی سریع در برابر این ذهنیت ثابت موضعگیری قاطعانه کنید و به خود بگویید: «اگرچه مطمئن نیستم که بار اول بتوانم این کار را انجام بدهم اما با تمرین و تلاش بیشتر و یادگرفتن از اشتباهاتم، میتوانم آن کار را به بهترین شکل ممکن انجام دهم.»
مرحله چهارم: اقدام کنید. هنگامی که شما در حال تمرین اندیشیدن و عمل کردن بر اساس ذهنیت رشد هستید، به شکل راحتتری میتوانید موانع موجود را شناسایی کرده و از سر راه خود بردارید. همچنین به نحو بهتری میتوانید با چالشها روبهرو شوید و بدانید که با تشویق اعضای تیم تحت رهبریتان به تقویت ذهنیت رشد در آنها کمک میکنید. بنابراین لازم است برای تشویق افراد و بهبود بخشیدن به ذهنیت رشدشان محیطی را برای آنها ایجاد کنید که در آنجا امکان برگزاری جلسات بحث آزاد و تبادلنظر و ایدهپردازیهای آزادانه وجود داشته باشد.