بدیهی است گماردن یک فرد بیش از حد جاهطلب به عنوان مدیرعامل این شرکت میتواند فاجعهبار باشد. چنین شرکتی ممکن است در کوتاهمدت به موفقیتهایی دست یابد، اما در بلندمدت بر شهرت مدیران و اعتبار شرکت لطمه وارد میشود. وارن بافت میگوید: «رسیدن به خوشنامی بیست سال زمان میبرد، اما برای نابود کردن آن فقط پنج دقیقه کافی است. اگر خوب به آن فکر کنید آنگاه کارها را به گونهای دیگر انجام خواهید داد.»
رفتار اخلاقی در کسبوکار را میتوان بر اساس اصول پایهای کسبوکار، اخلاقیات خاص هر شرکت و استانداردهای رفتاری خاص هر صنعت تعیین کرد. مثلا اصول پایهای کسبوکار، میطلبد که محصول باکیفیت تولید کرده و به کارکنان دستمزد عادلانه بپردازید، درباره محصول تبلیغ نادرست نکنید و در پرداختها از تبعیض نژادی یا جنسیتی اجتناب کنید. یا مثلا اخلاقیات خاص یک شرکت ممکن است شما را از تبلیغ در شبکههایی خاص باز بدارد یا افشای عمومی دستمزد مدیران ارشد را اخلاقی نداند. و بالاخره استانداردهای رفتاری خاص هر صنعت است که مختص حرفههای مختلف است. مثلا در صنعت مشاوره مالی، از مشاوران مالی انتظار میرود که «وظیفه امانتداری» را رعایت کنند. البته این خواسته اخلاقی در صنعت مشاوره مالی یک الزام قانونی نیز هست.
اگرچه بلندپروازی، رقابتپذیری و ظاهر شدن در سطحی بالاتر از متوسط بازار ویژگیهای مهم موفقیت هستند، اما به منظور نیل به موفقیت ماندگار و پایدار، این ویژگیها باید توسط یک هسته اخلاقی قوی هدایت شوند. رعایت اخلاقیات توسط کارکنان، به ویژه در غیاب هر نوع نظارتی چندان آسان نیست.
بنابراین به کار گماردن مدیرعاملی که خود ذاتا به اصول اخلاقی پایبند باشد برای تدوین و ترویج اصول اخلاقی سازمان و ایجاد محیطی که در آن رفتار اخلاقی مورد تشویق قرار گیرد بسیار مفید است. در زیر به ۱۲ اصل اخلاقی موردنیاز برای مدیریت کسبوکار اشاره شده است.
۱- صداقت: همه باید در تمام اقدامات و اشکال ارتباطی خود به گفتن همه حقیقت متعهد باشند. بیان تنها بخشی از حقایق، حذف مغرضانه اطلاعات و ارائه نادرست یا اغراقآلود اطلاعات اخلاقی نیست. همچنین اخبار خوب و بد هر دو باید با صراحت یکسان با دیگران به اشتراک گذاشته شوند.
۲-انصاف: برخورد برابر و نجیبانه با همه افراد، عدم اعمال خودسرانه قدرت و عدم استفاده از نقطه ضعف افراد در جهت منافع شخصی و سازمانی از الزامات انصاف است.
۳- سرمشق بودن: مدیران باید در عمل نشان دهند که هنگام تصمیمگیری در امور اخلاقی، عالیترین گزینه را انتخاب میکنند و رهبری اخلاقی خود را با بهبود عملکرد عملیاتی، رضایت کارکنان و مشتریان تثبیت میکنند.
۴- یکپارچگی: لازمه یکپارچگی، یکی بودن گفتار و کردار، عمل به وعدهها و تعهدات، رعایت زمانبندیها و عدم شرکت در فعالیتها و معاملات غیراخلاقی است.
۵- مهربانی: لازمه ایجاد فضای همدلی، مراقبت دلسوزانه از همه کارکنان، شرکای تجاری و مشتریان است. اهداف کسبوکار همچنین باید با دیدگاه خیرخواهانه و از جمله با توجه به حساسیتها و نیازهای جوامع محلی تعیین شوند.
۶- احترام: لازمه احترام، پایبندی کامل به حقوق بشر، رعایت منزلت، استقلال عمل، منافع و حریم خصوصی افراد و پشتیبانی از آنها برای بیان بدون ترس ایدهها و انتظاراتشان است.
۷- مسوولیتپذیری: احساس مالکیت در کار، مسوولیتپذیری افراد را بالا میبرد و لذا تلاش میکنند که نسبت به عواقب مالی، تجاری و عاطفی اقدامات خود آگاهی یابند. مسوولیتپذیری بالا نشانه بلوغ کارکنان و عدم نیاز آنها به نظارتهای سختگیرانه است.
۸- وفاداری: عدم افشای اطلاعات محرمانه و نیز وفادار ماندن به همکاران، مشتریان، شرکای تجاری و تامینکنندگان از علائم وفاداری هستند. کارکنان وفادار از تعارض منافع دوری میجویند و به ایجاد و حفظ حسن شهرت شرکت کمک کرده و روحیه همکاران را تقویت میکنند.
۹- قانونگرایی: پایبندی به قوانین و استانداردهای منطقهای و کشوری، استانداردهای بازار، مقررات تجارت و نیز خط مشیها و روشهای اجرایی اجباری سازمانی از مصادیق قانونگرایی است.
۱۰- پاسخگویی: لازمه پاسخگو بودن تعهد کامل به کیفیت اخلاقی همه تصمیمات، اقدامات و ارتباطات است. انتظار بالا برای رفتار اخلاقی در صورتی موجب پیشرفت کسبوکار میشود که مدیران در مقابل کارکنان، مشتریان، جوامع محلی و کل جامعه پاسخگو باشند.
۱۱- شفافیت: شفافیت مستلزم در دسترس قرار دادن اطلاعات و خط مشیهای مرتبط برای گروههای ذینفع همچون سرمایهگذاران مالی، کارکنان، مشتریان و… است.
۱۲- برخورد آگاهانه با محیط زیست: آثار منفی انجام عملیات کسبوکار روی محیط زیست باید کاهش یابد. تعهد به بهبود عملکرد سیستمهای انرژی برای کاهش تولید کربن، کاهش مصرف آب و کاهش ضایعات مسوولیت مهم مدیران اجرایی است.