• امروز : چهارشنبه - ۲۹ مرداد - ۱۴۰۴
  • برابر با : Wednesday - 20 August - 2025
0
مدیران می‌توانند در صنعتی جدید بدرخشند؟

مدیران می‌توانند در صنعتی جدید بدرخشند؟

  • کد خبر : 57902
  • ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۹:۴۵
مدیران می‌توانند در صنعتی جدید بدرخشند؟
بیشتر مدیران در طول دوران حرفه‌ای خود، در شرکت‌های مختلفی مشغول به کار می‌شوند. این تغییر مشاغل، گاهی فقط نیازمند انطباق با شغل و شرکت جدید نیست، بلکه به دلیل تغییر صنعت، ممکن است نیازمند پیشروی در قلمرویی ناشناخته باشد.

فرض کنید که مدیری با سابقه فعالیت در صنعت غذایی، شغل جدیدی در صنعت دیجیتال یا پزشکی پیدا کند. در این شرایط، چه راهکارهایی برای موفقیت او در چنین حوزه ناشناخته‌ای قابل تصور است؟

به گفته راب آپاتوف، استاد مدرسه کسب‌وکار «کلاگ» و کسی که سابقه مدیریت در چند شرکت بزرگ را دارد، بزرگ‌ترین چالش در چنین جابه‌جایی‌هایی اغلب خودِ کار و وظایف شغلی نیست، بلکه مهم‌ترین چالش، انتقال تجربیات و مهارت‌های پیشین به شغل جدید و به شیوه‌ای است که گذاری آرام را ممکن سازد.

گاهی یکی از بزرگ‌ترین موانع در چنین شرایطی، ترس است؛ ترس خروج از منطقه امن، ترس ورود به فرهنگ سازمانی جدید و متفاوت، ترس ورود به صنعتی ناآشنا و البته ترس شروع دوباره. آپاتوف می‌گوید: «همواره شروع یک شغل جدید و کسب اعتبار در شرکتی دیگر، ریسک‌های خاص خود را به همراه دارد.»

این استاد دانشگاه، خودش تجربه تغییر چند صنعت را داشته است؛ از کار در صنعت نوشیدنی تا پوشاک و لباس ورزشی گرفته تا صنعت بیمه، گل‌آرایی و هدیه و البته تدریس در دانشگاه. به همین دلیل، در طول دوران حرفه‌ای خود آموخته است که چگونه می‌توان وارد شغلی در یک صنعت جدید شد و بر چالش‌های آن غلبه کرد. او تجربیات خود را در قالب ۵ درس برای مدیرانی با شرایط مشابه ارائه می‌دهد:

۱- بدانید که چه زمان باید پرش کنید

آپاتوف هشدار می‌دهد که ضمن اهمیت زمان‌بندی، تصمیم به تغییر صنعت نباید بدون تعمق و تفکر باشد: «شاید از شغل کنونی خود خسته یا مأیوس باشید ولی این دلیل خوبی برای تغییر صنعت نیست.»

نمی‌توانید فقط براساس زمان‌بندی تصمیم بگیرید. لازم است که آگاهانه و با وضوح دید تصمیم بگیرید. همچنین باید بدانید که چه توانایی‌ها و پتانسیل‌هایی برای صنعت جدید دارید و چگونه می‌توانید به تصمیم خود متعهد بمانید. او مدیران را دعوت می‌کند که درباره دلیل واقعی فرصت‌های شغلی جدید، کنکاش بیشتری کنند.

او می‌گوید:‌ «به این مساله توجه کنید که آیا فرصت شغلی جدید، برای جایگزینی شما با متصدی پیشین است؟ اگر اینطور است، چرا از عملکرد او راضی نیستند؟ آیا پست سازمانی جدیدی تعریف کرده‌اند و نیاز به فردی مثل شما دارند؟ در این صورت معیارهای موفقیت شما چه خواهد بود؟ باید به بررسی عمیق‌تر بپردازید و متوجه شوید این متصدی یا شرکت چه کمبودی داشته‌اند که اکنون به دنبال شما هستند. دانستن این موارد کمک می‌کند که با ابزارهای جدید و مورد نیاز سراغ فرصت شغلی جدید بروید و همچنین توانایی متقاعدسازی بیشتری برای استخدام خود داشته باشید.»

او همچنین توصیه می‌کند که ملاحظات شخصی را هم در نظر بگیرید. در شغل جدید، نیازمند اعمال چه تغییرات شخصی هستید؟ آیا نیاز به نقل مکان دارید؟ آیا وسیله حمل‌ونقل متفاوتی نیاز دارید؟ اگر همسر و فرزند دارید، آیا آنها با تغییر محل زندگی کنار می‌آیند یا دست‌کم نیاز به فصل و ماه بهتری برای انجام تصمیمتان است؟ تصمیم‌گیری آگاهانه و با در نظر جوانب مختلف امر، مانع از آن می‌شود که در ادامه مسیر، غافلگیر شوید.

۲- تمرینات خود را انجام دهید

تغییر حوزه فعالیت یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی است که هر فرد می‌تواند در دوران شغلی خود تجربه کند. اگر مصمم به چنین تغییری هستید، باید بررسی‌ها و مطالعات عمیقی انجام دهید تا با چم‌وخم صنعت جدید آشنا شوید. این برنامه باید نخستین اقدام شما در مسیر تغییر صنعت باشد.

آپاتوف می‌گوید: «به اطلاعات و آموخته‌های جدید زیادی نیاز دارید و برای این کار باید تلاش فراوانی کنید. منظورم فقط این نیست که با شرکت و صنعت جدید آشنا شوید. باید رقبای آن را شناسایی کنید، شیوه کسب‌وکار را بیاموزید و حتی مشکلات بالقوه شرکت را که درباره‌شان صحبت نشده و نیازمند تدبیر شماست، بشناسید.»

یکی از تکنیک‌هایی که به آماده‌سازی آپاتوف برای کار در صنعت جدید کمک کرده است، ارتباط با واحدهای مشتری‌محور شرکت است. او در همان ابتدای کار و گاهی پیش از استخدام، سراغ واحدهایی مانند فروش و پشتیبانی مشتریان می‌رود تا درک بهتری از شرکت، محصولات و مشتریان به دست آورد. این نوع تحقیقِ «ورای مصاحبه»، به‌ویژه کمک می‌کند تا اطلاعاتی را درباره شرکت بیاموزید که در اینترنت یافت نمی‌شوند.

چنین اطلاعاتی نه تنها می‌توانند شانس موفقیت شما در شرکت و صنعت جدید را افزایش دهند، بلکه حتی برای جلب نظر استخدام‌کنندگان در فرآیندهای گزینش نیز به شدت مفید هستند. چنین تکنیکی همچنین چرخه یادگیری شما را کوتاه‌تر می‌کند و به‌ویژه اگر قبل از پیوستن به شرکت، تمرینات خود را انجام داده باشید، با شروع کار خود می‌توانید بدون اتلاف وقت سراغ مسائل حیاتی و سرنوشت‌ساز شرکت بروید.

۳- بر فرهنگ تمرکز کنید

برای آپاتوف، سخت‌ترین بخش تغییر حوزه اقتصادی، نه آشنایی با مدل جدید کسب‌وکار بلکه یادگیری فرهنگ آنها بوده است. او در دهه ۱۹۸۰ میلادی یکی از غول‌های قدیمی صنعت نوشیدنی در آمریکا را ترک کرد و به ریباک پیوست که برند پیشرویی در حوزه ورزشی است. درحالی‌که شغل جدید او پرانرژی‌تر و در معرض دید بیشتری بود، فرهنگ سازمانی شرکت او را شوکه کرد.

در این باره می‌گوید: «من از محیطی مبتنی بر شرافت و اخلاقیات به محل کار جدیدی رفتم که کاملا متفاوت به نظر می‌رسید. این وضعیت تا حدی برایم غیرمنتظره بود.» آپاتوف فهمید که حتی اگر وظایف کاری مشابه به نظر برسند، محیط و فرهنگ سازمانی تفاوت دارد. اگر با چنین محیطی انطباق نداشته باشید، به سرعت اعتبار و اعتمادبه‌نفس شما تضعیف می‌شود.

او توضیح می‌دهد: «برای آنکه انتقالی آرام به جایگاه جدید خود داشته باشید، نیازمند حمایت تمام سطوح سازمان هستید، نه فقط هیات مدیره‌ای که شما را استخدام کرده است.»

در غیر اینصورت، اطمینان و آرامش خاطر کافی برای انجام جسورانه وظایف خود نخواهید داشت؛ به‌ویژه اگر فردی که شما را استخدام کرده، اندکی بعد شرکت را ترک کند.

۴- گوش دهید، بیاموزید و منطبق شوید

زمانی که از درهای شرکت وارد می‌شوید، شاید نخستین غریزه شما این باشد که شروع به صحبت کنید تا از این طریق خود را اثبات کرده باشید. اما آپاتوف خلاف آن را توصیه می‌کند: ابتدا گوش دهید.

او زمانی که جهان شرکت‌های خصوصی را ترک کرد تا در موسسات دانشگاهی تدریس کند، متوجه شد که چرا بیشتر فعالان اقتصادی، به راحتی نمی‌توانند در محیط‌های دانشگاهی فعالیت کنند. نظرش را این گونه تشریح می‌کند: «به سرعت فهمیدم که ما از محیطی متفاوت با ارزش‌های متفاوت می‌آییم. در دنیای کسب‌وکار، فرمان و کنترل ابزارهای ما هستند و سرعت و واکنش به بازار برایمان به شدت حیاتی است.

در محیط دانشگاهی، شتاب کمتری حاکم است و به جای فردیت و زنجیره فرمان، فرهنگ همکاری و تبادل نظر رواج دارد. چنین تغییر نگاهی به طور خودکار اتفاق نمی‌افتد. به همین دلیل، چند ماه نخست را، صرف گوش دادن، پرسیدن سوالات بی‌شمار درباره هنر تدریس، نشستن در کلاس اعضای مورد احترام هیات علمی و کسب تجربه در جهان جدید کردم.»

آپاتوف با آنکه تجربه‌ای طولانی در سطح مدیریت و هیأت‌مدیره شرکت‌ها داشت، باز هم باید روش‌های مناسبی برای انتقال دانسته‌هایش پیدا می‌کرد. او مطالعات موردی و تجربیات مختلف خودش را در قالب داستان‌هایی ریخت که به نظرش برای آموزش در کلاس درس بسیار آموزنده بودند. با این حال، اریک اندرسون، استادی که یکی از دلایل پیوستن آپاتوف به مدرسه کسب‌وکار کلاگ بود گفت: «این مطالعات موردی عالی هستند ولی می‌دانی که آنها را به این شیوه نمی‌توانی آموزش بدهی؟»

آپاتوف می‌گوید این بازخورد او را مجبور به تغییر نگاه و بازنگری در سبک تدریسش کرد: «مجبور بودم ذهنیتم را تغییر دهم و یاد بگیرم تا با فرهنگ جدید منطبق شوم؛ به جای آنکه تلاش کنم فرهنگ را با خودم انطباق دهم.»

۵- به سرعت اعتبار سازی کنید

«آن‌طور که در دنیای کسب‌وکار آمریکا، شاید با کمی زمختی می‌گویند، فشنگ در روز نخست کار، خشاب را ترک می‌کند.» آپاتوف می‌گوید که این درس را از یکی از دوستانش در شرکت پپسی آموخته و به این معنا است که پیروزی‌های نخست، حیاتی هستند.

از مدیران اجرایی انتظار می‌رود که به سرعت اثرگذاری خود را نشان دهند؛ به‌ویژه زمانی که از بیرون وارد یک صنعت می‌شوند. اینجاست که کسب اعتبار اهمیتی بیش از پیش می‌یابد. او می‌گوید: «در سطوح بالای سازمانی، انتظار می‌رود که پیش از شروع کار خود، دستور کار مشخصی آماده کرده باشد.

زمانی که از سرپرستی یک واحد به معاونت بازاریابی و سپس مدیریت بازاریابی ارتقا یافتم، مسوولیت‌هایم بیشتر شد و فرصت زمانی موجود برای نشان دادن اثرگذاری‌ام به شدت کاهش یافت. به عنوان یک مدیر بازاریابی، از شما انتظار دارند بلافاصله خود را با کار انطباق دهید و راهکارهایی آنی روی میز بگذارید.»

دستور کار و روابطی که در طول دوران حرفه‌ای خود ساخته‌اید، می‌توانند به شما در اجرای سریع برنامه‌هایتان کمک کنند. تفاوت بین یک نقطه عطف موفقیت‌آمیز با یک اشتباه دردناک به همین سادگی رقم می‌خورد. تمرکز بر روابط داخلی نیز امری حیاتی برای کسب اعتبار در شغل جدیدتان است. زمانی که آپاتوف توسط مدیرعامل/رئیس هیأت‌مدیره شرکت بیمه «آلستیت» به عنوان مدیر بازاریابی انتخاب شد، به سرعت اتحادی قوی با مدیر مالی و مدیر فروش شرکت ایجاد کرد.

درباره این تجربه می‌گوید:‌ «باید مدیر فروش را متقاعد می‌کردم که به اندازه او به درآمدهای شرکت اهمیت می‌دهم. همچنین مطمئن شدم که با او به زبان خودش صحبت می‌کنم. من با مدیر فروش به برخی جلسات می‌رفتم و از این طریق توانستم با مهم‌ترین فروشندگان شرکت آشنا شوم. هیچ‌گاه در ازای همکاری‌هایم چنین نخواستم. می‌دانستم که از این طریق به شرکت نفع می‌رسانم و در نهایت هر دوی ما، منتفع خواهیم شد.»

آپاتوف با نشان دادن تواضع خود و اهمیت دادن به موفقیت‌های دیگران، توانست حمایت و کمک‌های لازم برای موفقیت خودش را هم کسب کند. به گفته او، به این شکل نه تنها منابع مشورت و حمایت بیشتری به دست می‌آورید، بلکه قادر خواهید بود از اعتبار یکدیگر نیز استفاده کنید.

منبع: Kellogg Insight

لینک کوتاه : https://news.mccima.com/?p=57902
  • ارسال توسط :
  • منبع : دنیای اقتصاد
  • 11 بازدید
  • دیدگاه‌ها برای مدیران می‌توانند در صنعتی جدید بدرخشند؟ بسته هستند

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.