در روزگار پُرمخاطره کنونی، «تابآوری» دیگر یک فرصت و انتخاب برای بنگاهها نیست و ضرورتی حیاتی به شمار میآید. تابآوری البته صرفا به دسترسی به سرمایه برای تامین مواد اولیه و استمرار تولید تقلیل نمییابد و معنای آن در توان انسانی سازمان برای مواجهه هوشمندانه با وضعیتهای دشوار تجلی مییابد.
در خراسان رضوی، فعالان اقتصادی متفقالقولاند که ناترازیهای زیرساختی و تنگنای انرژی، شاکله مقاومت صنایع را فرسوده و ظرفیت برنامهریزی بلندمدت را محدود کرده است. پرسش صریح این است: بنگاهها چگونه میتوانند از توان خود را صیانت کنند و همزمان زمینه حفظ و نگهداشت نیروی انسانی را فراهم آورند؟
- نخست، باید از بدیهیترین پیشنیاز آغاز کرد: «سرمایه پایدار». شرکتی که در تأمین هزینه مواد اولیه، تعمیر و نگهداری ماشینآلات یا پرداخت بهموقع حقوق به چالش دچار میشود، در برابر کوچکترین تکانهها نیز شکننده خواهد بود. تجربه سالهای اخیر نشان داده است که حمایتهای مقطعی، اگرچه مُسکّنهایی مؤثر در کوتاهمدتاند، اما جایگزین سرمایه پایدار نمیشوند. همانگونه که بدنِ بیانرژی از حرکت میایستد، صنعت نیز بیدسترسی مطمئن به برق، گاز، آب و منابع مالی و بانکی و زیرساختهای لازم، مجال تحرک و رشد نمییابد. برنامه دوام، بدون تامین منابع مالی قابل اتکا و نقشه روشن برای مدیریت ریسکهای زیرساختی، به بیانیهای تشریفاتی تقلیل مییابد.
- موضوع دوم، ستون پنهان تابآوری و گرانبهاترین دارایی هر بنگاه، یعنی سرمایه انسانی است. کارکنان توانمند، زمینه تعالی سازمانشان را فراتهم میکنند و چهبسا یک کارمند ناراضی خسارتی فراتر از یک مشتری ناراضی بر جای بگذارد. اما نگهداشت نیروی انسانی در بحران، صِرف پرداخت حقوق و ایجاد امنیت شغلی نیست و نیازمند مدیریت روانی، ارتباط شفاف و مشارکت دادن کارکنان در تصمیمسازی است.
سازمانهایی که از تلاطمها عبور میکنند، افزون بر ابزارهای مالی، به «سیاستهای نرم» متوسل میشوند: گفتوگوهای منظم و بیپیرایه با کارکنان، برنامههای آموزشی هدفمند برای مواجهه با بحران، دسترسی به مشاوره روانشناختی، انعطافپذیری در شیفتها و حتی مرخصیهای توافقی. این جنس تدابیر، انگیزه و آرامش تیمها و کارکنان را پاس میدارد و از فرسایش سرمایه انسانی جلوگیری میکند.
- بُعد سوم، اعتماد، آموزش و مشارکت است. تابآوری انسانی آنگاه شکل میگیرد که کارکنان احساس کنند دیده میشوند، در تصمیمها سهم دارند و سازمان برای بهبود شرایطشان ارزش قائل است. سرمایهگذاری در «آموزش مواجهه با بحران»، تقویت بسترهای گفتوگو و نهادینهسازی اعتماد متقابل، اعتمادبهنفس نیروها را میافزاید و آنان را برای رویارویی با عدمقطعیتها آمادهتر میسازد. بنگاهی که در سختترین روزها فرهنگ مشارکت را پاس میدارد، در روزهای رونق نیز چابکتر و خلاقتر خواهد بود.
در جمعبندی این بحث باید اذعان کرد که هرچند ضعف زیرساختها و کمبود منابع فشار مضاعفی بر صنایع خراسان رضوی تحمیل کرده اما آن جرگه از بنگاههایی که توانستهاند سرمایه مالی پایدار فراهم آورند و همزمان سرمایه انسانی خود را حفظ و توانمند کنند، گامی اساسی در مسیر تابآوری برداشتهاند. نسخه پیروزی در تلاطمها، همین پیوند «منابع پایدار» با «نیروی انسانی توانمند» است؛ پیوندی که بنگاه را از بقا در شرایط اضطرار مستمر، به زیستن با هدف، برنامه و امید رهنمون میسازد.
ثبت دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰