گردشگری، حساسترین رکن اقتصاد تجربهمحور است؛ نخستین بخشی که با شعلهور شدن هر بحران (از جنگ و ناامنی تا شوکهای ژئوپلیتیک) به رکود دچار میشود و آخرین بخشی که به مدار رونق بازمیگردد. تجربه جنگ تحمیلی ۱۲روزه بهروشنی نشان داد که چگونه یک تکانه، زنجیره ارزش گردشگری ایران را از ورود مسافر و جابهجایی توسط انواع ناوگان حمل و نقل تا اقامت، خدمات شهری، صنایعدستی و کسبوکارهای خُرد، به حالت تعلیق میکشاند. از ابتدای تنش و از اولین روز، ورود گردشگران خارجی تقریبا متوقف شد و بسیاری از فعالیتها به انتظار «بازگشت اطمینان» نشست؛ اطمینانی که بدون برنامهریزی، پیشینی و سازوکارهای پاسخگویی سریع، دیر و پُرهزینه بازمیگردد.
ایران، بهویژه در مقاصدی همچون مشهد که میزبان گردشگران زیارتی و درمانی از کشورهای همسایه است، بیش از هر زمان به «سند تابآوری گردشگری» نیاز دارد؛ سندی که بر پایه تجارب جهانی، چهارچوبی اجرایی برای مواجهه با مخاطرات نوظهور فراهم نماید. این سند بایستی مبتنی بر چند ستون اصلی باشد:
- نخست، ایمنی و تداوم خدمت: شامل طراحی مسیرهای خروج امن، مکانیابی پناهگاههای موقت گردشگران، تدوین پروتکلهای اطلاعرسانی فوری چندزبانه و فعالسازی سامانههای هشدار عمومی.
- دوم، بیمه و جبران خسارت: از پوشش ریسک جنگ و اختلالات امنیتی تا امکان استفاده از سازوکارهای بیمهای بینالمللی و پیشبینی مشوقهای داخلی برای نوسازی زیرساختهای آسیبدیده. غفلت تاریخی از بیمه جنگ در قراردادهای صنعت گردشگری، هزینههای بازیابی و بازسازی را چندبرابر کردهاست؛ این خلاء بایستی با تنظیمگری هوشمندانه جبران شود.
- سوم، حمایتهای مالی هدفمند: تعویق و تقسیط بدهیهای بیمه و مالیات، اعطای تسهیلات کمبهره برای سرمایه در گردش و بازسازی و ابزارهای پوشش ریسک ارزی برای بازیگران کلیدی. باید پذیرفت که اشتغال، نخستین قربانی بحران در گردشگری است؛ از هتلها و دفاتر خدمات مسافرتی تا صنایعدستی و سوغات. حفظ نیروی انسانی ماهر، بیبرنامه ممکن نیست. برآوردها حاکی از آن است که تنها در بخش دفاتر خدمات مسافرتی، بار استرداد وجوه تورهای لغوشده، به هزاران میلیارد تومان زیان انجامیدهاست؛ زیانی که بدون پشتوانههای مالی و حقوقی، میتواند به خروج سرمایهگذاران کوتاهمدت و فرسایش سرمایهگذاران بلندمدت بینجامد.
- چهارم، دیپلماسی گردشگری و بازسازی تصویر مقصد: افکار عمومی جهانی با روایتهای رسانهای شکل میگیرد. حضور فعال در رسانههای بینالمللی، دعوت از چهرههای اثرگذار در رسانههای اجتماعی و خبرنگاران معتبر، تولید محتوای حرفهای، تسهیل صدور ویزا و فعالسازی ظرفیت نمایندگیهای سیاسی برای اطمینانبخشی به بازارهای هدف، حلقه مفقوده بازگشت به بازار است. هماهنگی نزدیک وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و وزارت امور خارجه برای تعریف «کریدورهای ایمن گردشگری» و تسهیل صدور ویزا برای تورهای منتخب از کشورهای دوست، میتواند جرقهای برای اعتمادسازی مجدد باشد.
- پنجم، حکمرانی چند ذینفعی و اتاق عملیات مشترک: تدوین سند آن هم بدون نهاد پیشران، به کاغذی بیجان بدل میشود. باید «اتاق عملیات تابآوری گردشگری» با مشارکت دولت، بخش خصوصی، انجمنهای تخصصی و شهرداریها شکل بگیرد تا سناریوها را تمرین، نقشها را روشن و مسئولیتها را الزامآور کند. پیوند این اتاق با پلتفرمهای رزرو، شرکتهای هواپیمایی و حملونقل ریلی و جادهای، شرط کارآمدی این اسناد است.
سند تابآوری، نسخهای برای روز بحران نیست؛ قراردادی اجتماعی برای حفظ کسبوکار، اشتغال و اعتبار مقصد است. اگر امروز با عزم مشترک، تعریف منابع حمایتی پایدار، دیپلماسی فعال و پروتکلهای ایمنی و ارتباطی چندلایه، در قالب سندی ملی صورتبندی شود، فردا در برابر تکانهها، دست خالی نخواهیم ماند. گردشگری ایران ظرفیت توسعه و توامان، پتانسیل احیا دارد؛ به شرط آنکه از تجربهها بیاموزیم و پیش از توفانها، تدبیر و اقدام کنیم.
ثبت دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰