در نهایت، موفقیت برای من تداعیکننده بدبختی بود. حس میکردم باید روحم را به دیگران بفروشم تا بتوانم به چیزی که میخواهم برسم. اوضاع به مرور بدتر و بدتر شد و نهایتا به نقطه بحرانی رسید. شاید فکر کنید این مشکلی خیالی است. اما در حقیقت، این یک پدیده واقعی است. افرادی وجود دارند که در درونشان از موفقیت میترسند؛ شاید به دلیل سابقه آسیب روحی یا به این دلیل که حس میکنند در صورت موفقیت، انتظارات از آنها بیشتر میشود. ترس از موفقیت، بیشتر به «واکنش دیگران به پیشرفت شما» مربوط میشود تا خودِ پیشرفت. حداقل در اکثر مواقع. حالا سوال اینجاست که چطور میشود فهمید که کسی بهطور آگاهانه یا ناخودآگاه از موفقیت میترسد؟ اگر این نشانههای ریز و نامحسوس درباره شما صدق میکند، احتمالا دچار «موفقیتهراسی» هستید:
۱- پنهان کردن دستاوردها
شخصیت فیلم «ویل هانتینگ نابغه» من را یاد این موضوع میاندازد. او به عنوان سرایدار در دانشگاه کار میکرد. نبوغش زمانی کشف شد که یک استاد او را در حال حل مسالهای دید که میگفتند حلنشدنی است. افراد زیادی مثل او هستند. هنرمند فوقالعادهای را میشناختم که از نشان دادن آثارش به هر کسی جز دوستان نزدیکش خودداری میکرد. شک ندارم که اگر کارهایش به نمایش عموم درمیآمد میتوانست ثروت زیادی به جیب بزند. این افراد گاهی آثار خود را منتشر میکنند اما نه چهره خودشان را به نمایش میگذارند و نه از اسم واقعی خودشان استفاده میکنند.
۲- رد فرصتهای بزرگ
دوستی داشتم به نام «راب» که نویسنده بود. او با مشکلاتی مواجه بود و من اشتباه احمقانهای کردم و او را به یکی از دوستانم که به نویسنده نیاز داشت معرفی کردم. به دوستم گفتم: «به زودی راب رزومهاش را برایت ارسال میکند.» یک هفته گذشت و خبری از رزومه نشد. سراغ راب رفتم و از او پرسیدم که چرا از این فرصت استفاده نکرده. به نظرم از شنیدن سوال معذب شد. کمی مکث کرد. انگار میخواست حرفش را مزمزه کند. سپس گفت: «راستش دنبال یک شغل بهترم.» راب در جایی کار میکرد که حداقل حقوق را میگرفت. شغلش ربطی به نویسندگی نداشت. شغلی که من به او پیشنهاد کرده بودم سه مزیت داشت: اولا مرتبط با نویسندگی بود. دوم، حقوقش ۱۰ هزار دلار از حقوق فعلیاش بیشتر بود و البته، نزدیک به محل زندگیاش بود. با توجه به مهارتها و تجربیاتش، این یک فرصت عالی بود که بهتر از آن نصیبش نمیشد. بهعلاوه، این شغل دروازهای برای ورودش به دنیای نویسندگی بود.
هر بار از او میخواستم برای شغلی رزومه بفرستد، بهانه میتراشید. یک بار میگفت «گربهام مریض است.» یک بار میگفت «تابستان شده و میخواهم کمی خوشگذرانی کنم» یا «فعلا سرم شلوغ است و وقت مصاحبه و این کارها را ندارم.» بهانه پشت بهانه. راستش را بخواهید او اصلا آن شغل را نمیخواست، اما دوست داشت طوری وانمود کند که انگار همه تلاشش را کرده اما آن را به دست نیاورده. میخواست طوری به نظر برسد که دارد تلاش میکند. در واقع، او نمیخواست برای به دست آوردن شغلی تلاش کند چون میترسید پس از استخدام، خرابکاری کند. میترسید از پس آن برنیاید. ترس از موفقیت یا عدم تمایل به پیگیری فرصتها یک مانع بزرگ برای رشد فردی و رضایتمندی از زندگی است. چنین افرادی به هر پیشنهادی دست رد میزنند چون از مسوولیتها و پیامدهای منفی دستاوردها میترسند (البته این در ذهنشان است).
تحقیقاتی در سال ۲۰۲۰ نشان داده که این ترس میتواند به صورت خودویرانگری، پشت گوش انداختن یا رفتارهای اجتنابی بروز کند. اگر شما هم دچار این مشکل هستید، به تدریج خودتان را در موقعیتهایی قرار دهید که ترس از موفقیت را برانگیزند. با قدمهای کوچک شروع کنید و به تدریج با شرایط چالشیتر مواجه شوید.
۳- دست کم گرفتن خود
فکر میکنم همه ما افرادی را میشناسیم که ارزش خودشان را نمیدانند. در بسیاری از مواقع، این بهدلیل آموزشهایی است که از سنین پایین دیدهاند (مثلا به آنها گفته شده که شکستهنفسی کنند چون یک رفتار پسندیده است). اما لحظاتی هست که متوجه میشویم این رفتار، تنها به دلیل آموزشها یا فرهنگ اجتماعی نیست بلکه ریشههای دیگری نیز دارد.
توضیح تفاوت میان این دو سخت است اما مشاهدهاش در دیگران راحت است. افرادی که از موفقیت میترسند، وقتی چیزی که شایستهشان است به آنها پیشنهاد میشود، وحشت خاصی چهرهشان را فرا میگیرد در حالی که هنگام دریافت یک پیشنهاد کمارزش، دچار چنین حالتی نمیشوند. این بهویژه درباره لقبها و عناوین شغلی صدق میکند. فردی که از موفقیت میترسد معمولا از داشتن رتبه بالاتر، مثلا شغل مدیریتی، دچار ترس میشود.
۴- خودتخریبی
گاهی خودتخریبی فراتر از رد کردن پیشنهادهای شغلی و فرصتهایی است که میتوانند وضعیت فرد را بهبود بخشند. دلیلش این است که موفقیت برای افراد مختلف، معانی و تعاریف مختلفی دارد. اما من متوجه شدهام که خودتخریبی این افراد معمولا فقط به رد درخواستها محدود نمیشود. منظورم چیست؟ برایتان توضیح میدهم:
چنین فردی به خاطر ترس از محبوبیت، دیگران را از خود میراند. بله.چنین مشکلی واقعا وجود دارد. افرادی که چنین میکنند از این میترسند که یک سر و گردن از مردم بالاتر باشند چون ممکن است دیگران شروع به شایعهپراکنی دربارهشان کنند یا به آنها حسادت کنند.
عمدا به ظاهرش رسیدگی نمیکند تا دیگران دربارهاش فکر بد کنند. من افرادی را دیدهام که عمدا وزن اضافه میکنند یا از دوش گرفتن خودداری میکنند، مخصوصا وقتی کنار کسانی هستند که آنها را جذاب میدانند.
خود را به حماقت میزند. راب، همان دوست هنرمندم که هنرش را از دیگران پنهان میکند یک بار به من میگفت که پیکاسو را نمیشناسد. آیا این تصادفی است؟ فکر نکنم.
درست زمانی که همهچیز دارد به خوبی پیش میرود، به طرز عجیبی خودش را تخریب میکند. کارکنان بسیار موفقی را میشناسم که هر وقت قرار است ارتقا بگیرند یا پروژه مهمی را تحویل دهند، ناگهان اشتباههای بزرگی مرتکب میشوند. مثلا یکی از آنها بعد از مدتها قرار بود به عنوان مدیر تیم انتخاب شود اما در دو هفته آخر، دائما دیر به شرکت میرسید یا تاریخ جلسات را فراموش میکرد یا کارها را دیر تحویل میداد. گرچه ممکن است دلایل دیگری نیز در این تغییر رویه دخیل باشند اما غالبا این رفتار به این دلیل است که شخص میخواهد از لحظه اوج گرفتن خود فرار کند. این افراد بهطور ناخودآگاه، مسیر پیشرفت خود را خراب میکنند تا از فشار یا توجهی که موفقیت به همراه دارد اجتناب کنند. براساس مطالعهای در سال ۲۰۲۰، رفتارهای خودتخریبگرانه، مخصوصا مواردی که به ظاهر مربوط میشوند میتوانند ریشه در ترس از موفقیت داشته باشند. این ترس میتواند ناشی از عزت نفس پایین، نیاز به حفظ کنترل یا ترس از ناشناختههایی باشد که مرتبط با دستیابی به اهداف هستند.
۵- گریز از توجه
این افراد معمولا از اینکه مرکز توجه باشند گریزانند. ترس از موفقیت، بیشتر به ترس از عکسالعمل دیگران پس از موفقیت مربوط میشود نه خودِ موفقیت. در نتیجه، مهمترین چیزی که این افراد از آن بیزارند قرار گرفتن در معرض توجه است، مخصوصا زمانی که توجه افراد به چیزی باشد که ممکن است حسادتها را برانگیزد.
اگر شما (یا یکی از آشناهایتان) از اینکه در برابر یک جمع مورد تشویق قرار بگیرید، فرار میکنید یا معذب میشوید پس قطعا با این ترس آشنا هستید: ترس از موفقیت. چنین فردی اگر استعدادهایش را به نمایش بگذارد، میداند که ممکن است با واکنش منفی دیگران روبهرو شود یا مجبور شود از کسانی که همراهش بودهاند فاصله بگیرد.
۶- آموزههای غلط در دوران کودکی
افسانه «ایکاروس» را یادتان هست؟ همان کسی که بالهایی از موم و پر برای خود ساخت و پرواز کرد و بیش از حد به خورشید نزدیک شد. در آن داستان، ایکاروس جان خود را از دست داد چون به بالهای مومی خود بیش از حد غره شده بود. باور کنید یا نه، بسیاری از مردم از کودکی با این باور بزرگ میشوند که نباید به خود ببالند یا از دیگران متمایز شوند چون ممکن است این به نابودیشان منجر شود. ترس از موفقیت معمولا یکشبه ایجاد نمیشود. این معمولا نتیجه یک سری تروماهای مستمر است که به خاطر برخورد دیگران با فرد، زمانی که استعدادهایش را به نمایش گذاشته به وجود آمدهاند. گاهی اوقات افراد طوری تربیت میشوند که از موفقیت بترسند، مثل کودکی که مادرش از او میخواهد لباسهای زیبا نپوشد چون ممکن است جلبتوجه کند.
اگر از بچگی در گوش شما خواندهاند که «میخ بیرون زده از دیوار با چکش کوبیده میشود» طبیعی است که بعدها از برجسته شدن یا دیده شدن بهراسید.
ترس از موفقیت، یک مساله جدی است که گاهی ریشه در آسیبهای گذشته دارد و همانطور که گفته شد، به شکل اجتناب از فرصتها، خودتخریبی یا ناتوانی در پذیرش موفقیتها بروز میکند. تحقیقاتی در سال ۲۰۱۳ نشان داده که اگرچه موفقیت زیاد یک ویژگی مثبت است، اما گاهی مثل مکانیسمی برای مقابله با آسیب روانی عمل میکند بهطوری که فرد برای به دست آوردن حس کنترل و اجتناب از آسیبپذیری به دنبال «کمالگرایی» میرود.
۷- نگرانی از نظر دیگران
این افراد بیشتر نگران نظر دیگران هستند تا کاری که باید برای رسیدن به موفقیت انجام شود. بسیاری از این رفتارها ممکن است از سوی جامعه، تنبلی تلقی شوند. شاید از خود بپرسید تفاوت اصلی میان تنبلی و ترس از موفقیت چیست؟ نشانههایشان بسیار شبیه هم هستند، مخصوصا وقتی صحبت از رد کردن یک پیشنهاد شغلی در میان است.
اما در اینجا یک تفاوت بزرگ وجود دارد: انگیزه. یک فرد تنبل مشکلی با پذیرش تحسین یا دیده شدن یا به دست آوردن یک جایگاه شغلی بهتر ندارد به شرطی که حجم کارش، زیادتر نشود. اما کسی که از موفقیت میترسد از هر چیزی که باعث تشویق دیگران شود یا یک عنوان شغلی بهتر یا فرصت بزرگتر را شامل شود، فرار میکند؛ «حتی اگر حجم کار تغییری نکند».
حال سوال اینجاست که اگر از موفقیت میترسید چه کار باید بکنید؟ تصمیم با شماست. معمولا بهترین راه این است که با آن مواجه شوید. فرقی نمیکند که به چه شکل باشد: انجام آن کار حتی با وجود ترس، یادگیری دفاع از خود یا حتی مراجعه به یک تراپیست. آنچه مهم است این است که بدانید این ترس در حال آسیب زدن به شماست و باید جلوی آن را بگیرید. شما شایستگی موفقیت را دارید.
ثبت دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰