قطار برقی مشهد – تهران؛ پروژهای معطل یک مصوبه
نقش منافع اقتصادی در مذاکرات ایران و آمریکا
تاکید بر مطالبهگری جدی برای توسعه زیرساختهای خراسان رضوی
تقویت «سرمایهگذاری در حوزه تولید» مستلزم اصلاحات ساختاری است
تاکید بر ترسیم مسیر تازهای برای تجارت دوجانبه مشهد و بانکوک
رشد اقتصادی کند شده اما همچنان مثبت است | تورم بالا همچنان یک چالش اساسی در اقتصاد ترکیه
رکود اقتصادی چیست و چه ارتباطی با افت بازار سهام دارد؟
سقوط روپیه اندونزی؛ هشدار جدی برای اقتصاد ۱۴۰۰ میلیارد دلاری شرق آسیا
این روزها، چه صاحب یک کسبوکار باشید یا کارمند یا مدیر یک سازمان، در هر حال باید در جریان اخبار باشید. این نهتنها یک ضرورت حرفهای است بلکه مسوولیت اجتماعی شما نیز هست. اما شرایط با ۳۰ سال پیش خیلی فرق دارد.
در گزارش اخیر مرکز پژوهشهای اتاق ایران که وضعیت مناطق آزاد و ویژه تجاری-اقتصادی نوار شمالی ایران بررسی شده، تاکید شده که باید ایران در موقعیت خود در کریدور میانی و مسیر شمال- جنوب بازنگری کند.
یکی از معروفترین نقلقولها در خصوص کسب و کار که از پیتر دراکر، بنیانگذار مدیریت مدرن، نقل میشود این است که: «هر چه اندازهگیری شود، قابل مدیریت خواهد بود.» وقتی صحبت از درک شاخصهای آموزش کارکنان میشود، این نقلقول به کار میآید، وگرنه چگونه میتوانید نتایج را اندازهگیری و آن را مدیریت کنید؟ واحدهای «یادگیری و توسعه» (L&D) سازمانها سال به سال نوع آموزشی را که برای رسیدن به اهداف کسبوکار و بهبود نتایج کلی آن برای ارائه به کارکنان نیاز دارند، به دقت برنامهریزی میکنند. اما آیا این کار واقعا موثر است؟ و اگر موثر است، آیا ۱۰۰درصد برای رسیدن به نتیجه مطلوب بهینه شده است؟
همانطور که جهان بهسرعت در حال تغییر و تحول است، خواستهها و انتظارات از رهبران سازمانی نیز به سرعت افزایش مییابد. در گذشته، رهبری سازمانی بیشتر بر کنترل و مدیریت مستقیم تمرکز داشت، اما امروزه و بهویژه در سال ۲۰۲۵، مهارتهای جدیدی از آنها انتظار میرود. پیشرفتهای تکنولوژیک، تغییرات فرهنگی و همچنین دگرگونی در نیروی کار جهانی، به ظهور روندهای نوینی در رهبری سازمانی منجر شده است.
بسیاری از رهبران سازمانها تمام عمر حرفهای خود را با تمرکز بر مدل کاری سلسلهمراتب دستوری و کنترلی سپری کردهاند و قاعدتا تغییر جهت به یک مدل چابکتر و مبتنی بر مهارت برای این دسته از مدیران تغییر بسیار بزرگی محسوب میشود. اما موضوع اینجاست که آینده کار نهتنها تغییر در طرز فکر رهبران سازمانها را اجتنابناپذیر میکند، بلکه مستلزم تغییر در مجموعه مهارتهایشان هم هست.
با توجه به روند رو به رشد استفاده از هوش تصمیمگیری (Decision Intelligence)، این مفهوم از اصطلاحات مبهم در رشته بازاریابی به یک استراتژی مهم در کسب و کار تبدیل شده است. هوش تصمیمگیری یا هوشمندی در تصمیم (DI) مقولهای در حال ظهور و بلوغ است که از هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی استفاده میکند و به سازمانها برای تصمیمگیری بهتر، سریعتر و مبتنی بر بینش کمک میکند. بر اساس بهکارگیری این مفهوم، شرکتها میتوانند با فرآیند تصمیمگیری مانند سایر فرآیندهای کسب و کاری مدرن رفتار کنند. بنابراین، پیادهسازی سیستمهای اطلاعاتی با هدف مدلسازی، ردیابی، یادگیری و بهبودبخشی تصمیمات مدیریتی خاص دنبال خواهد شد. این رویکرد نشأت گرفته از تصمیم (decision-back approach)، با تصمیمات حیاتی که عملکرد شرکت را هدایت میکند، شروع میشود و سپس برای دستیابی و اتخاذ تصمیمهای منسجم و با کیفیت، به افراد، فرآیندها و بینشهای موردنیاز در سازمان رجوع میکند.
تامین نهادههای دام و طیور در کشور طی سالیان متمادی همواره با چالشهای متعددی روبهرو بوده و این چالشها بر قیمت تمامشده محصولات پروتئینی تاثیرگذار بوده است؛ در واقع، حداقل ۷۰درصد از هزینههای تمامشده محصولات پروتئینی از جمله مرغ، تخم مرغ، شیر و گوشت قرمز مربوط به خوراک دام بوده؛ لذا هرگونه اختلال در تأمین و توزیع این نهادهها تولید این محصولات را با چالش جدی مواجه میکند.
اقتصاد ایران از هر دو بعد عرضه و تقاضا در معرض شوکهای داخلی و خارجی بسیاری است. تلاطم قیمتهای جهانی منابع طبیعی، تحریمها و کاهش تقاضای جهانی در کنار عواملی همچون کسری برق و کمبود مواد اولیه، هر دو طرف عرضه و تقاضای اقتصاد ایران را تحتتاثیر منفی قرار داده است. در چنین شرایطی شاخص امنیت سرمایهگذاری میتواند نمایی از وضعیت اقتصادی ایران باشد. سرمایهگذاری از مهمترین متغیرهای اقتصادی و موتور محرک اقتصاد است که در تولید و رشد و توسعه اقتصادی کشور نقش کلیدی دارد. این شاخص اما در ایران طی سالهای اخیر، به سمت بدتر شدن پیش رفته و تاثیر منفی خود را بر بسیاری از حوزهها از جمله بخشهای مختلف تولیدی گذاشته و موجب خروج سرمایهگذاران از کشور شده است. در نبود امنیت، عدمسرمایهگذاری در حوزههایی همچون انرژی و زیرساختها، ناترازیهای گسترده و افت کمیت و کیفیت تولید و تبعات مختلف اقتصادی و اجتماعی را به دنبال داشته است.
وقتی رئیس جدیدتان مرتب و بدون هیچ توجیه شفافی، تصمیمات عجولانه میگیرد، ممکن است حس کنید زندگی کاریتان از حالت طبیعی خارج شده: لغو ناگهانی جلسهها بدون هیچ توضیحی، موجی از جلساتی که در تقویمتان علامت زدهاید یا ورود غیرمنتظره یک کارمند جدید. «شارمین بانو»، مربی حوزه مدیریت در سیاتل، میگوید: «این رفتار از نظر حرفهای ناامیدکننده و از نظر احساسی خستهکننده است. هنوز بین شما و این رئیس جدید اعتماد برقرار نشده، بنابراین هر نیت خیری که ابتدا داشتید از بین میرود.»