درخواست رفع چالشهای ارزی و موانع صادراتی صنایع از قانونگذاران از لزوم نظرخواهی از بخش خصوصی در تصمیمات تا توجه به راههای خراسان رضوی نظارت مجلس بر اجرای کامل قوانین حمایت از تولید؛ مطالبه شاخص بخش خصوصی شاخص مدیران خرید از رکود متوالی اقتصاد خبر میدهد نگاهی به وضعیت تجارت خارجی خراسان رضوی در بهار امسال بررسی عوامل چالشساز برای سلامت عمومی در کلانشهر مشهد حلقه گمشده صنعت نگاه غیرحرفهای به معدن یکی از عوامل بنیادی ناکامی معدنکاری
حوزه معدن همیشه جزو فعالیتهای اقتصادی پرچالش در کشورمان بوده است. از یکطرف مدعی هستیم که حدود ۱۰درصد ذخایر معدنی جهان در ایران قرار گرفته است؛ هرچند بهدلیل فقر فاحش اکتشافات هیچوقت برای این آمار دلایل کافی ارائه نشده است. اما اگر آن را با مسامحه بپذیریم و حتی به کمتر از آن یعنی ۵درصد هم رضایت دهیم، زمانی که وارد محاسبات اقتصادی میشویم، مشاهده میکنیم که بهرغم این پتانسیل، کشور ما نقش قابلتوجهی در گردش مالی معدن و صنایع فرآوری دنیا ندارد.
در دنیای امروز، تعاملات میان سازمانها و مشتریان به یکی از مهمترین عوامل موفقیت در کسبوکارها تبدیل شده است. مراکز تماس، بهعنوان نقاط تماس اصلی بین مشتریان و سازمانها، نقش حیاتی در ارائه خدمات و جلب رضایت مشتریان ایفا میکنند. هر تماس دریافتی در مرکز تماس حاوی اطلاعات ارزشمندی است که میتواند به بهبود خدمات و ارتقای تجربه مشتریان کمک کند؛ اما استخراج و تحلیل این اطلاعات به روشهای سنتی و بدون بهرهگیری از فناوریهای نوین، نه تنها زمانبر است، بلکه ممکن است به نتایج دقیق و قابلاتکا نیز نینجامد. در اینجاست که هوش تجاری (BI) بهعنوان یک ابزار قدرتمند وارد عرصه میشود. هوش تجاری مجموعهای از فرآیندها، ابزارها و فناوریهایی است که به سازمانها کمک میکند دادههای خام را به اطلاعات معنادار و قابلاستفاده تبدیل کنند. BI با تحلیل دادهها، شناسایی الگوها و ارائه بینشهای استراتژیک، به تصمیمگیریهای آگاهانه و بهینهسازی عملکرد کمک میکند.
تحقق مشارکت بخش خصوصی در اقتصاد نیازمند فرآیندهایی نظیر خصوصیسازی، بهبود محیط کسبوکار و توانمندسازی دولت است که توجه به مولفههای هر یک از اینها در نتیجه نهایی موثر خواهد بود. مرکز پژوهشهای اتاق ایران در گزارشی با عنوان «الزامات تحقق مشارکت مردم در جهش تولید» به بررسی فرآیند و پیشنیازهای تحقق شعار سال ۱۴۰۳ پرداخته است.
ایران در منطقهای قرار گرفته است که رتبه اول گزارشدهی محدودیت تامین برق بهعنوان یک ضعف زیرساختی را دارد. این محدودیت باعث انحراف فعالیت بنگاههای تولیدی، کاهش بهرهوری و کاهش سرمایهگذاری و حتی تغییر مکان بنگاهها شده است. ناامنی برق یک محدودیت جدی برای جهانسوم است.
در کسبوکار، به عنوان میزبان مولفههای بیشمار، زمانبندی بسیار تعیینکننده است. درحالیکه تشخیص بهترین زمان برای یک مجموعه اقدامات، نیازمند دانش و هنر فراوانی است، ما باید دستکم از شاخصهای اثرگذار آگاه باشیم. در کسبوکارهای امروز، از یکسو با نیاز دائمی کسبوکارها برای سودآوری مواجه هستیم و از سوی دیگر، موفقیت مدیران بهدلیل رقابت شدید، تغییرات سریع فناوری و بحرانهای مختلف (اقتصادی، سیاسی، سلامتی و...) چالشیتر از همیشه شده است. در این شرایط، درک بهتر زمانبندی و تسلط بر آن میتواند راه موثری برای سودآوری معقول باشد.
شما به رئیستان اجازه میدهید صفحه اجتماعی شما را بررسی کند؟ برای بسیاری از ما پاسخ این سوال یک نه قاطع است. درباره اینکه اجازه بدهید رئیستان به شما بگوید چه چیزی در صفحهتان پست کنید، چطور؟
مشکل تامین برق و عدماطمینان ناشی از آن یکی از زنجیرهای سنگینی است که همه ساله در فصل گرم سال بر پای صنایع بسته و باعث صدمات جدی به فرآیند تولید، عملکرد و بهرهوری بنگاهها میشود. مشکل اصلی این است که در سالهای گذشته ثابت نگهداشتن بهای انرژی بهعنوان ابزاری برای مقبولیتهای کوتاهمدت اجتماعی وارد سپهر سیاسی کشور شد و به دنبال آن کشور با کسری سرمایهگذاری در توسعه زیرساختها روبهرو شد. در نهایت این صنایع بودند که قربانی اصلی این کسری شدند.
بحث دیرینه درباره اینکه آیا دورکاری عملکرد کارکنان را تضعیف میکند یا نه، به اوج اعتبار علمی خود رسیده است. رهبران سازمانی که مشتاق بازگرداندن کارکنان به محل کار هستند، اغلب بر این باورند که دورکاری منجر به کاهش خروجی کارکنان و تضعیف فرهنگ سازمانی میشود. اما پژوهشی که اخیرا توسط «نیکولاس بلوم» اقتصاددان دانشگاه استنفورد و همکارانش در مجله علمی بسیار معتبر نیچر منتشر شده، حاکی از شواهد تازهای در مورد مزایای برنامههای ترکیبی (حضور در محل کار/ دورکاری) است
جهان امروز، جهان تحولات و بحرانهای سریع و غیرقابل پیشبینی است. اتفاقاتی که تا چند سال پیش حتی تصورشان را هم نمیکردیم، حالا به بخشی از روزمره ما تبدیل شدهاند؛ مثل پاندمی کرونا و انفجار هوش مصنوعی. همین دو ویژگی، یعنی سرعت و پیشبینیناپذیری، مدیران و رهبران سازمانها را وادار کرده که مهارتهای خود را دائما ارتقا دهند، سبک رهبری خود را بازنگری کنند و مهارتهای جدید یاد بگیرند. یکی از مهارتهای مهم که در این دوران به شدت به کار میآید، پرسیدن سوالات هوشمندانه است. سه محقق فرانسوی به نامهای «آرنو شوالیه»، «فردریک دالزاس» و «ژان لویی بارسو» طی تحقیقاتی، این سوالات را به پنج گروه تحقیقی، فرضی، مولد، تفسیری و ذهنی تقسیم کرده و میگویند در مواجهه با مشکلات و شرایط و تصمیمات جدید، باید بتوانید ترکیب مناسبی از این سوالات را از خود و اعضای تیمتان بپرسید.