عزم ایران و افغانستان برای توسعه تجارت ریلی درخواست توسعه همکاریهای ایران و ازبکستان در حوزه حملونقل ریلی مس مورد نیاز تولیدکننده از کشور قاچاق میشود/ اختلاف قیمت مس در ایران و جهان راهکارهای بهبود فرایند رفع تعهد ارزی و استرداد مالیات بر ارزش افزوده صادرات پیشنهاد دریافت ضمانت از صادرکنندگان به جای رفع تعهد ارزی لزوم توجه به سنتهای کارآمد گذشتگان در حوزه مدیریت منابع آب تاکید بر توسعه روابط تجاری و گردشگری خراسان رضوی با ازبکستان چالشهای حقوقی اجرای ماده 25 قانون بهبود مستمر محیط کسبوکار
هر سازمانی که ارزش قابلتوجهی داشته باشد، تلاش کرده فرهنگ، تکنولوژی و سیاستهای خود را تغییر دهد تا نیازهای جدید کارکنان و مشتریان خود را منعکس کند. تغییرات نزدیک است، و یک مطالعه جدید از موسسه دلویت نشان میدهد که ۸۶درصد از مدیران معتقدند کارکنان نسبت به قبل به استقلال بیشتری نیاز دارند. به هر حال، تحول اصلی به فناوری مرتبط است: تنها ۵۶درصد از سازمانهای پاسخ دهنده در بررسی دیجیتال PwC در سال ۲۰۲۲ آموزش خود را در زمینه ابزار و فرآیندهای جدید گسترش دادند. این شکاف بین پذیرش فناوریهای جدید توسط سازمانها و کارکنان، میتواند با تمرکز بر فرهنگ سازمانی و انجام تلاشهای هماهنگ برای حفظ آن در طول تحول پر شود. عدمتمایل به رها کردن روشهای فعلی، از تعریف و دستیابی به اهداف جدید که به رشد کارکنان و سازمان آنها کمک میکند، جلوگیری میکند.
سازمانها در رقابت تنگاتنگی برای بهکارگیری هوش مصنوعی مولد هستند که یکی از مهمترین نوآوریهای تکنولوژیک در یک یا چند نسل اخیر است. در واقع تنها در طول یک سال و نیمی که از زمان معرفی چت جیپیتی میگذرد- و در همین مدت جهانی را که میشناختیم به کلی تغییر داده است- ۶۵ درصد از سازمانها بهطور مداوم و منظم از آن بهره گرفتهاند. این آمار از بررسیهای انجام شده توسط موسسه تحقیقاتی و مشاورهای معتبر مککنزی به دست آمده است. این میزان در مقایسه با آماری که ۱۰ماه پیش موسسه مککنزی در این زمینه منتشر کرده بود، افزایش حدود دو برابری داشته است. با نگاهی به آینده، انتظارات و پیشبینیها افزایش مییابند.
«دیدهبان کسبوکار» برای چهارمین سال پیاپی، از طریق یک پیمایش اقدام به رصد و پایش فضای کسبوکار در سال ۱۴۰۳ از منظر فعالان اقتصادی، صاحبنظران و کارآفرینان نموده است.
چه بخواهیم و چه نخواهیم در هر سازمانی یکسری کلیشهها و تفکرات قالبی وجود دارد که در برخی موارد بسیار آزاردهنده و منفی هستند. نمونههای شناختهشده کلیشهها و تفکرات قالبی رایج در سازمانها عبارتند از: نژادپرستی، نگاههای جنسیتی، تفکرات مبتنی بر قومیتگرایی و مذهب و شکاف بین نسلها. در واقع بخش عمده کلیشهها و تفکرات قالبی، ریشه در پیشقضاوتها و تبعیضهایی دارند که خواسته یا ناخواسته در میان برخی مدیران و کارکنان رواج دارند و باعث میشوند آنها در برخورد با دیگران دچار سوگیری و رفتارهای تبعیضآمیز شوند. متاسفانه، این کلیشهها و تفکرات قالبی منفی که ریشه در سوءبرداشتها و تفکرات نادرست و تجربیات منفی گذشته دارند بهآسانی قابل محوشدن نیستند و از ماندگاری بالایی در سازمانها برخوردارند.
موضوع تعدد سامانه های دولتی به ویژه در حوزه کسب وکار و دریافت مجوزها، یکی از چالش های جدی فعالان اقتصادی است. رشد بی رویه ای که از سال1396 با پروژه دولت الکترونیک و با شعار دسترسی آسان به خدمات آغاز شد اما امروزه به گفته فعالان اقتصادی اکنون تعدد سامانه ها سبب شده تا انجام امور اداری واحدهای تولیدی سخت تر و پیچیده تر از طی کردن روال کاغذی آن شود. در حال حاضر حدود 50سامانه مختلف مرتبط با فعالیت های اقتصادی ایجاد شده است، بین 27 تا 30پایگاه داده وجود دارد و بر اساس اطلاعات شورای اجرای فناوری اطلاعات درمجموع ١٦٢دستگاه و نهاد اجرایی، بیش از ١٦٤٤خدمت الکترونیک تعریف کرده اند.
اهداف و استراتژیهای خاص کسبوکارها، اغلب نیازمند آموزش و ارتقای مهارت کارکنان است. تصمیم به آموزشهای جدید در بیشتر مواقع نیز در سطح مدیریتی گرفته میشود و باید کارکنان را تشویق به مشارکت کرد. با این حال، گسترش دغدغههای اجتماعی و زیستمحیطی باعث شده که در بسیاری از کسبوکارها، خود کارکنان تشنه یادگیری مهارتهای پایداری و کسبوکار «سبز» باشند.
میگویند «موفقیت مدعیان زیادی دارد، اما شکست را کسی گردن نمیگیرد.» اما این گفته درباره شرکتها درست نیست، زیرا علاوه بر بیتجربگی بنیانگذار شرکت، دلایل فراوانی برای شکست شرکتها وجود دارد. با درک علل شکست شرکتها میتوان به رهبرانشان کمک کرد که بدانند چه کاری را چرا، چه وقت و به چه ترتیب انجام دهند و چگونه درستترین گزینهها را برای شرکتشان انتخاب کنند.
تعریف دگرگونی دیجیتال کار ساده و آسانی نیست، چراکه دگرگونی دیجیتال در هر صنعتی با سایر صنایع متفاوت است. با این همه بهطورکلی میتوان دگرگونی دیجیتال را بهصورت وارد کردن فناوریهای دیجیتال به تمام حوزههای کاری تعریف کرد که نتیجه آن شکلگیری یک تغییر بنیادین در چگونگی فعالیت کسبوکارها و نحوه تعامل آنها با مشتریانشان خواهد بود. در حالت ایدهآل، دگرگونی دیجیتال در یک شرکت بهوسیله مدیرعامل رهبری میشود و مدیر ارشد اطلاعات و مدیر ارشد منابع انسانی و سایر رهبران عالیرتبه سازمان نیز در آن مشارکت دارند.