سهم اندک در بازار جهانی پروژه های اضطراری متناسب با وضعیت تنش آبی وارد مدار میشوند کارنامه تجارت خارجی ایران در ماه اول سال بررسی ظرفیتهای تامین مالی زنجیره تامین در خراسان رضوی مسیر توسعه تجارت با همسایه شرقی صنایع شیمیایی، معدنی و ماشینآلات ملزم به استفاده از شناسه کالا شدند توسعه صادرات در گرو اصلاح سیاستهای ارزی است سپردههای بسیار برای وامهای اندک
در یک نظرسنجی جهانی جدید، ۴۴ درصد از کارکنان گزارش کردهاند که در روز کاری قبل، استرس زیادی را تجربه کردهاند. در دوران بیثباتی و عدمقطعیت، مدیران برای جلوگیری از ایجاد اضطراب غیرضروری باید توجه ویژهای به نحوه برقراری ارتباط با تیم خود داشته باشند. در این مطلب، نویسنده به پنج خطای رایجی میپردازد که حتی با حسن نیتترین رهبران سازمان هم مرتکب آنها میشوند. و توضیح میدهد که این رهبران سازمانی، به جای آن رفتار نادرست، باید چه کاری انجام دهند.
در هر سازمانی، تمام مشاغل، خصوصا مناصب مدیریتی، نیاز به ایفای نقش مخصوص به خود دارند و مدیران باید بتوانند نقش مربوطه را به خوبی «بازی» کنند. بنابراین، برای هر جایگاهی نقش مربوطه باید شناخته شود تا مدیریت آن به خوبی انجام شود. از آنجا که مدیریت تقلیدپذیر نیست، هر یک از این نقشها برای نوعی از مدیریت مناسب است و نمیتوان و نباید آن را برای نقش مدیریتی دیگری تقلید کرد. (بخش نخست)
مذاکره بخش جدانشدنی برنامههای کسب و کارها و مدیران آنهاست. در این بین، عصر دیجیتال و فناوریهای آن، ابزارهای بسیاری برای تسهیل مذاکرات فراهم کرده و در عین حال، ضعفهایی پدید آورده است. امروزه، میتوان بدون محدودیتهای زمانی و مکانی سنتی، با شیوههای مختلفی مانند تلفن، تماس تصویری، ایمیل، چت و... به مذاکره پرداخت. با این حال، هر کدام از این ابزارها، ما را از بخشی از علائم و نشانههای غیرزبانی تعامل محروم میکند. به عنوان مثال، در تماس تلفنی نمیتوان چهره و پوشش طرف مقابل را دید یا شیوه دست دادن او را ارزیابی کرد. در عوض، در همان لحظه صحبت کردن، میتوان پاسخ او و لحن صدایش را شنید و البته فاصله مکانی را برداشت. در این مطلب به دنبال حداکثرسازی منافع ابزارهای دیجیتال و حداقلسازی معایب آنها هستیم.
اغلب به ما گفتهاند در دنیای بهشدت رقابتی امروز، سریعترینها برندهاند. دیر بجنبی، باختهای! اما بهترین مدیران الزاما نمیخواهند سازمان بدون اصطکاکی بسازند که سرعت را به حداکثر برساند، بلکه میدانند چه زمانی و چگونه از سرعت کارکنانشان کم کنند. در واقع آنها چیزی را میدانند که هر راننده ماشین مسابقهای میداند: برای برنده شدن، ترمز بهموقع همانقدر مهم است که تا ته فشار دادن پدال گاز.
اگر شما هم مانند رهبران سازمانی خبره باشید، حتما در سالهای اخیر درباره ارزش اعتماد چیزهای زیادی شنیدهاید. کارکنانی که به سازمان خود اعتماد دارند، مشارکت، خلاقیت و بازدهی بیشتری از خود نشان میدهند. برعکس، آنهایی که اعتماد ندارند، استرس بیشتری تجربه میکنند، بیشتر فرسوده میشوند و احتمال استعفایشان بیشتر است. بنابراین، تقویت اعتماد برای رهبرانی که به دنبال ایجاد تیمهای دارای عملکرد بالا هستند، یک ضرورت اساسی است. گفتوگوها درباره اعتمادسازی در محیط کار معمولا حول محور «رابطه میان مدیران و کارکنان» صورت میگیرد. این رویکرد گرچه مفید است اما فقط به نیمی از معادله میپردازد. یک موضوع دیگر نیز هست که اگر مهمتر نباشد، به همان اندازه حائز اهمیت است و آن، ایجاد اعتماد بین همتیمیهاست. به هر حال، بیشتر کارمندها به صورت تیمی کار میکنند، پس بخش اعظمی از تجربیات روزانه آنها شامل تعامل با همکارها و عمدتا در غیاب مدیر است.