در روزگار پُرتلاطم زیستبوم نوآوری کشور، جایی که اختلالهای مکرر اینترنت، تصمیمهای خلقالساعه و مهاجرت فزاینده نیروهای متخصص، سایهای سنگین بر مسیر رشد و حتی بقای شرکتهای فناور انداخته؛ روایت بیواسطه مدیران این حوزه، معتبرترین تصویر از واقعیت موجود را ترسیم میکند.
در میزگردی با «صادق جبلی»، مدیرعامل هلدینگ «طراحان سفید»، و «دانیال احمدزاده»، قائممقام مدیرعامل «ایرانسرور»، پای تجربههای زیسته آنان در متن اکوسیستم نوآوری ایران نشستیم و از بحران سرمایه و موج مهاجرت نخبگان تا فیلترینگ و اختلالهای ارتباطی، سخن گفتیم و از آنها درباره سناریوهای خوشبینانه و بدبینانه پیشروی کسبوکارهای دیجیتال پرسیدیم.
آنچه در ادامه میخوانید، روایت دو فعال عرصه دیجیتال از فراز و فرودهای این حوزه و حتی از تلاش برای بقاست…
اجازه بدهید همین ابتدای گفتوگو، سر اصل مطلب برویم. بهنظر شما اصلیترین چالشها و تهدیدهایی که تداوم رشد، امنیت سرمایهگذاری و پایداری فعالیت شرکتهای فناور را در معرض خطر قرار دادهاند، کداماند؟ اگر بخواهیم تاثیر آن را بر توسعه بازار و رقابتپذیری اکوسیستم دیجیتال ایران در مقایسه با کشورهای منطقه بسنجیم، چه نتیجهای حاصل میشود؟
صادق جبلی: از بین جمیع مشکلات موجود، شاید بتوان موضوع جذب سرمایه تخصصی را جدیترین چالش فعالان اقتصاد دیجیتال دانست. از یکسو، شمار سرمایهگذارانی که شناخت کافی از ماهیت این حوزه داشته باشند، بسیار محدود است و از سوی دیگر، هزینههای بالای توسعه در این صنعت، مسیر جذب سرمایه را دشوار کرده است. حتی در بازار سهام هم با انتظاراتی غیرواقعی روبهرو هستیم؛ طوریکه بعضی سرمایهگذاران توقع دارند پروژه از همان سال نخست، بازدهی ۵۰ درصدی داشته باشد، در حالی که چنین سطح از سودآوری در این صنعت، عملا غیرممکن است.
بحران نیروی انسانی هم از مشکلات جدی و فراگیر کسب و کارهای دیجیتال در ایران است. نرخ مهاجرت متخصصان در این حوزه بهشدت افزایش یافته و فرآیند تربیت نیروی جایگزین هم بسیار پُرهزینه و زمانبر است. متاسفانه، خروجی نظام آموزش عالی با نیاز واقعی بازار کار همخوانی ندارد و جمیع این مسائل، چالشساز شده است.
به همه اینها، باید بیثباتی در سیاستگذاری، قطعیهای مکرر اینترنت و تصمیمات خلقالساعه نهادهای متولی را افزود؛ مسائلی که عملا امکان برنامهریزی بلندمدت را از فعالان این بخش سلب کردهاند، تا جایی که حتی برنامهریزی سهماهه نیز در شرایط کنونی «بلندمدت» به شمار میآید.
دانیال احمدزاده: در شرایط کنونی بزرگترین معضل ما «عدم قطعیت» است. برای نمونه در جریان جنگ ۱۲ روزه وضعیت به حدی بیثبات بود که تصمیمگیریها در اصطلاح دقیقهای و ثانیهای شده بود. در چنین فضایی، اکوسیستم نوآوری و شرکتهای فناور ناگزیر به اخذ تصمیمات و واکنشهای سریع و بدون پشتوانه میشوند. البته بخشی از این مسئله به ضعف جدی در مدیریت بحران و ریسک در شرکتها بازمیگردد؛ بسیاری از شرکتها آییننامه مشخصی برای مدیریت بحران ندارند و حتی در صورت وجود، به آن مراجعه نمیشود.
نکته مهم دیگر، تابآوری شرکتهاست؛ اینکه تا چه حد میتوانند در شرایط بحرانی دوام بیاورند. از طرفی متاسفانه، موج جدید مهاجرت نخبگان پس از حوادث اخیر، شدیدتر از همیشه است و بسیاری از افرادی که پیشتر میان رفتن و ماندن مردد بودند، اکنون راه مهاجرت را انتخاب کردهاند.
با توجه به شرایط موجود، شرکتهای فعال در اکوسیستم نوآوری و اقتصاد دیجیتال چگونه میتوانند برای مقابله با این چالشها برنامهریزی کنند؟ آیا میتوان وضعیت فعلی، راهکارهایی برای ارتقای تابآوری سازمانی، بهبود مدیریت بحران و ریسک و حفظ سرمایه انسانی، پیشنهاد داد؟
صادق جبلی: معتقدم در این شرایط نباید صرفا به مشکلات واکنش نشان داد، بلکه باید با بهرهگیری از ظرفیت تشکلها و نهادهای بخش خصوصی، همراهی نمایندگان مجلس و مطالبهگری حرفهای، ضمن ایجاد کانالهای گفتوگو با مسئولان و سیاستگذاران، بر ساختار تصمیمگیری و سیاستگذاری اثرگذار بود. اگر رویکرد ما تنها واکنش به تصمیمات باشد، نتیجه آن میشود که در مواجهه با هر بحران، پروژهها متوقف میشوند، نیروها کاهش مییابند و تمام تلاش صرفا معطوف به بقا خواهد شد. راهکار دیگر، تنوعبخشی به حوزههای فعالیت و ورود به صنایع و کسبوکارهایی است که در برابر بحرانها مقاومترند تا بتوانند بهعنوان پشتوانه مالی کسبوکار اصلی عمل کنند.
دانیال احمدزاده: من نیز بر این باورم که مطالبهگری جمعی از سوی اکوسیستم نوآوری، با بهرهگیری از ابزارهایی همچون اتاق بازرگانی، نظام صنفی رایانهای و سایر تشکلها و نهادهای بخش خصوصی، ضرورتی اجتنابناپذیر است و این تشکلها باید فعالانهتر عمل کنند. با این حال، پرسش اساسی اینجاست که چرا اکوسیستم فناوری و نوآوری کشور تاکنون نتوانسته اهمیت اقتصاد دیجیتال را برای سیاستگذار بهدرستی تبیین کند
در کنار این، شرکتها هم باید خود را برای مواجهه با بحرانها و شرایط خاص آماده سازند. بهعنوان نمونه، ما در «ایرانسرور» از پیشتر، سرورهای خود را در نقاط مختلف کشور توزیع کرده بودیم و به موازات بروز اختلال در تهران، تبریز و شهرهایی که در جنگ 12روزه مورد حمله قرار گرفتند، توانستیم از ظرفیتهای موجود در سایر شهرها استفاده کنیم و مشکلات را به حداقل برسانیم.
از طرفی معتقدم تنوعبخشی به سبد محصولات و داشتن ذخایر مالی، نقش حیاتی در افزایش تابآوری شرکتها دارد. افزون بر این، بهرهگیری از شرکای استراتژیک نیز موضوع ضروری دیگری است که باید مورد توجه قرار بگیرد، چون همکاری بین شرکتها در شرایط بحرانی میتواند نقشی کلیدی در تداوم فعالیتها و کاهش آسیبها ایفا کند.
با توجه به شرایط اخیر، از جمله وقوع جنگ و حتی وجود مسائلی نظیر اعمال فیلترینگ و اختلالهای گسترده اینترنت، کسب و کار شما چقدر تاثیر پذیرفته است و چه خسارتهایی را متحمل شده است؟
صادق جبلی: در بازه جنگ اخیر و حتی روزهای بعد آن که محدودیت اینترنت را شاهد بودیم، از آنجا که سرورهای ما داخل کشور قرار دارند، با چالش حادی مواجه نشدیم و تنها حدود ۱۵ درصد کاهش ترافیک داشتیم که به علت قطع دسترسی بسیاری به اینترنت، امری طبیعی بود. همچنین از آنجا که ما در حوزه سرگرمی فعالیت میکنیم، وقتی مردم خانهنشین میشوند، معمولات استقبال از خدماتمان افزایش مییابد، اما همکاران ما در دیگر بخشها دچار چالشهای جدی شدند که حتی بقای آنان را با سئوال مواجه کرده بود.
در نگاه کلی این جمیع سیاستها و محدودیتهاست که به فضای کسب و کار ما آسیب وارد کرده. مدیریت و بقای یک بیزینس، حُکم یک بازی بلندمدت را دارد که ما در آن با شرایطی دشوار مواجهیم.
دانیال احمدزاده: واقعیت این است که گاهی خسارتهای یک اتفاق میتواند مجموعهای از کسب و کارها را دچار بحران جدی کند. مجموعه ما در پی قطعی اینترنت با چالشهای اساسی مواجه شد. ما شاهد اختلالات جدی در درگاههای پرداخت بودیم که مهمترین مجرای درآمدی ما محسوب میشوند. در همان مقطع حجم تقاضا برای انتقال سرورها به داخل کشور افزایش جدی داشت و این نشان میداد که کسب و کارهای دیگر هم درگیر اختلال شدهاند. گزارشهای تیم فنی ما نشان میداد که تیکتهای ثبت شده ۴۰ درصد رشد کرده و تماسها هم چهار برابر شده بودند.
با این حال موضوع نگرانکننده برای ما کاهش ثبت دامنه پس از بحران است؛ این بدین معناست که افراد کمتری به فکر راهاندازی کسبوکار دیجیتال هستند که این نشاندهنده کوچک شدن کلیت اقتصاد دیجیتال در آیندهای نزدیک است.
با توجه به روند رو به رشد مهاجرت نخبگان و متخصصان، خروج نیروی انسانی در شرکتهای فناور تا چه اندازه میتواند تهدید جدی برای پایداری این کسبوکارها محسوب شود؟ آیا اقدام جبرانی میتوان برای این حجم خروج انجام داد؟
صادق جبلی: متاسفانه بحران مهاجرت نیروی انسانی، چالشی است که اقتصاد دیجیتال کشور مدتهاست با آن دستبهگریبان میباشد. مدتهاست شکاف قابلتوجهی میان حقوق پرداختی شرکتها و هزینههای واقعی زندگی و همچنین سطح حقوق مورد انتظار نیروهای متخصص ایجاد شده است. هرچند در این میان نوعی درک متقابل نیز شکل گرفته، اما این شرایط بسیاری از نیروها را به سمت کسب درآمد ارزی در داخل کشور سوق داده است.
الگوی سنتی راهاندازی کسبوکار نیز دستخوش تغییر شده است؛ دیگر نمیتوان ابتدا شرکت تأسیس کرد، پروژه گرفت و سپس به دنبال نیروی کار رفت. امروز، اول باید نیروی انسانی متخصص را در اختیار داشت و سپس اقدام به تاسیس شرکت و جذب پروژه کرد. بر همین اساس، ما تنها زمانی پروژهای تعریف میکنیم که نیروهای کلیدی آن حاضر باشند و حتی در سهام پروژه نیز مشارکت داشته باشند.
البته معتقدم آموزش نیروی انسانی تازهوارد، موضوعی است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد. نیروهای جوان بسیاری در آستانه ورود به بازار کار قرار دارند و این فرصتی است تا شرکتها با آموزش مهارتهای تخصصی، نقش اثرگذاری در تامین نیروی کار ماهر ایفا کنند. در این مسیر، هوش مصنوعی هم میتواند در تربیت نیروهای نخبه نقشآفرین باشد. ترکیب نیروی انسانی جوان با هوش مصنوعی و مدیریت دانش، مسیر کارآمدی برای تربیت سریع و هدفمند نیروی متخصص فراهم میکند.
در شرایط فعلی که تحریمها، محدودیتهای بانکی، فیلترینگ، اختلالهای اینترنت و دهها مشکل دیگر، عرصه را برای کسب و کارهای دیجیتال جهت فعالیت حتی در داخل کشور تنگ کرده، آیا امکان انجام پروژهها یا همکاریهای بینالمللی برای شرکتهای فعال در حوزه فناوری و نوآوری وجود دارد؟
دانیال احمدزاده: هرچند مسئله تحریمها برای شرکتهای ایرانی موضوع جدیدی نیست و تجربه خوبی در مدیریت آن داریم و بلدیم چطور این شرایط را دور بزنیم اما نبود اینترنت پایدار، همه تعاملات بینالمللی را عملاً بیمعنا میکند.
البته مشتریان خارجی ما بهطور مستقیم تحتتاثیر این محدودیتها قرار نگرفتهاند، چوم سرویسهایی که به آنها ارائه میدهیم از زیرساختهایی خارج از کشور پشتیبانی میشوند. اما به هر حال، قطعی و ناپایداری اینترنت همچنان یک مانع جدی در مسیر توسعه فعالیتهای بینالمللی کسبوکارهای ایرانی است. اگر بسیاری از این محدودیتها و تحریمها وجود نداشت، توسعه شرکتهای ایرانی در عرصه کسب و کار دیجیتال، با توجه به نیروی انسانی توانمندی که دارند، جهشی بود.
با توجه به شرایط پرنوسان اکوسیستم نوآوری تا چه اندازه امکان سرمایهگذاری پایدار و سودآور در این فضا وجود دارد؟ سرمایهگذاران با چه ریسکها و موانعی مواجه هستند و چه شاخصها یا تضمینهایی میتواند آنها را به ورود یا تداوم سرمایهگذاری ترغیب کند؟
صادق جبلی: هنگامی که اینترنت قطع میشود، کل کسبوکار ما مختل و سرمایهگذاریمان با ریسک جدی مواجه میشود. در شرایط اقتصادی فعلی کشور، سرمایهگذاران ـ بهویژه در بخش خصوصی و کسبوکارهای میانرده ـ انتظار دارند دستکم ارزش سرمایه خود را حفظ کرده و سودی بالاتر از نرخ تورم کسب کنند. بهعنوان یک کسبوکار فعال، باید سالانه حداقل ۳۰ درصد سودآوری داشته باشیم تا رضایت سرمایهگذار جلب شود.
ما پروژههایی بسیار دقیق، کمریسک و سودآور تعریف کردهایم و آنها را تا مرحلهای پیش بردهایم که سوددهی مشخصی داشته باشند. با این حال، حتی در چنین شرایطی هم سرمایهگذاران گاهی ناراضیاند؛ چرا که در بازههای زمانی کوتاه، جهش قابلتوجه قیمت ارز یا طلا باعث میشود سود پروژه در برابر این نوسانات کمرنگ شود.
به باور من، اکوسیستم اقتصاد دیجیتال جدا از سایر حوزههای اقتصادی کشور نیست و نباید تصور کنیم صرفا به دلیل فعالیت در این بخش، مستحق نگاه یا حمایت ویژهای هستیم. سرمایه ذاتا بیتفاوت به حوزه است؛ اگر سود ببیند، جذب میشود و اگر نه، از آن فاصله میگیرد. بنابراین این خود ما هستیم که باید در دل اقتصاد دیجیتال، فرصتهای سودآور خلق کنیم تا برای سرمایهگذاران جذاب باشیم.
در حوزههایی همچون بلاکچین، رمزارزها و صادرات محصولات دیجیتال، ظرفیتهای سودآور فراوانی وجود دارد که هنوز بهطور کامل از آنها استفاده نکردهایم. حتی میتوان در کنار فعالیتهای فناورانه، مدلهایی از کسبوکار سنتیتر را توسعه داد تا سود مورد انتظار سرمایهگذار تضمین شود.
شاید عجیب به نظر برسد، اما حتی به این فکر کردهایم که در کنار فعالیت اصلیمان در حوزه بازی، وارد بخشهایی مانند ساختوساز یا بازار مسکن هم بشویم؛ صرفا برای آنکه سبد درآمدی متنوعتری داشته باشیم و بتوانیم سرمایهگذار را حفظ کنیم.
دانیال احمدزاده: البته با تنوعبخشی به سبد محصولات برای افزایش سودآوری شرکتهای فعال در اکوسیستم نوآوری و فناوری موافقم، اما نه در حوزههای غیرمرتبط با فعالیت اصلی شرکت. به باور من، باید سبد محصولات را در همان حوزه تخصصی شرکت توسعه داد.
برای نمونه، ما در «ایرانسرور» در نظر داریم با گسترش سبد محصولات در حوزههای مرتبط، سودآوری و تابآوری خود را افزایش دهیم. قاعدتا ورود به بازارهای کاملا متفاوت و غیرمرتبط، نمیتواند راهکار مناسبی برای همه شرکتها و کسبوکارهای فعال در این حوزه باشد.
با توجه به چالشهایی که از آنها گفتید، توصیه مشخص و اولویتدار شما به سیاستگذاران حوزه اقتصاد دیجیتال چیست؟ چه اقداماتی میتواند در کوتاهمدت برای کاهش فشار بر کسبوکارهای فناور موثر باشد و چه سیاستهای بلندمدتی برای ایجاد محیطی پایدار، رقابتی و جذاب جهت سرمایهگذاری در این بخش باید تدوین و اجرا شوند؟
صادق جبلی: در گام نخست، لازم است ذهنیت منفی نسبت به سیاستگذاران و حاکمیت را کنار بگذاریم و بپذیریم که آنها هم در تلاشاند به حوزه اقتصاد دیجیتال کمک کنند. در مرحله بعد، باید این حُسننیت موجود در ساختار سیاستگذاری را در مسیری همسو با نیازهای واقعی اکوسیستم دیجیتال هدایت کنیم.
برای تحقق این هدف، چند مسیر کلیدی وجود دارد: نخست، موضوع روابط عمومی؛ اینکه آیا ما توانایی رساندن خواستهها و دغدغههای خود را به گوش سیاستگذاران داریم یا خیر. دوم، فرآیند تصمیمسازی؛ به این معنا که بتوانیم گرههای اصلی را شناسایی کرده و آنها را بهصورت دقیق، تحلیلی و هدفمند ـ نه کلی و پراکنده ـ در اختیار افراد کلیدی و اثرگذار قرار دهیم.
متاسفانه در شرایط کنونی، ارتباط اکوسیستم با ساختار سیاستگذاری اغلب پس از مرحله تصمیمگیری و تصویب قوانین شکل میگیرد؛ یعنی ابتدا سیاستی وضع میشود و پس از اجرا، تازه مخالفتها و بازخوردها مطرح میشود. این روند، امکان اصلاح موثر را بهشدت کاهش میدهد.
در حالی که اگر از ابتدا، از طریق نمایندگان مجلس یا سایر کانالهای ارتباطی، وارد فرآیند تصمیمسازی شویم، میتوانیم تاثیرگذاری بیشتری داشته باشیم و از بسیاری از آسیبها جلوگیری کنیم. در غیر این صورت، به نقطهای میرسیم که نه ما زبان آنها را میفهمیم و نه آنها زبان ما را و عملا دیالوگی شکل نمیگیرد و تعامل از میان میرود و مسیر همکاری به بنبست میرسد.
دانیال احمدزاده: در کشور، قوانین و دستورالعملهای نسبتا مناسبی در حوزه اقتصاد دیجیتال وجود دارد، اما چالش اصلی در نحوه اجرا و تفسیر این قوانین است. بسیاری از مقرراتی که برای اجرا به اکوسیستم ابلاغ میشوند، با برداشتها و تفسیرهای متفاوت مواجه شده و در نهایت، در مرحله اجرا بهدرستی پیادهسازی نمیشوند.
مشکل دیگر آن است که از نقطهای به بعد، فرآیند سیاستگذاری و تصمیمسازی بدون مشورت با فعالان اکوسیستم ادامه مییابد. این مسئله بهویژه در حوزههایی مانند نوآوری و اقتصاد دیجیتال ـ که تصمیمات در آنها با سرعت بالایی تغییر میکند ـ نمود بیشتری پیدا میکند.
در چنین شرایطی، تشکیل و بهرهگیری موثر از کمیتههای مشورتی تخصصی میتواند نقشی کلیدی در ارتقای کیفیت تصمیمات و اجرای موفقتر قوانین ایفا کند.
آیا میتوانید چند نمونه مشخص از سیاستها، تصمیمات یا مقرراتی را که در مقاطع مختلف به کسبوکارهای دیجیتال آسیب وارد کردهاند، تشریح کنید؟ یه نظر شما، چه عواملی باعث شد تا این تصمیمات بدون در نظر گرفتن واقعیتهای عملیاتی اکوسیستم اتخاذ شوند؟
صادق جبلی: بهعنوان نمونه، میتوان به اقدام بنیاد ملی بازیهای رایانهای ـ زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ اشاره کرد که در مقطعی ممیزیهایی را برای بازیها اعمال کرد. این تصمیم میتوانست به چالشی جدی برای ادامه فعالیت در اکوسیستم بازی تبدیل شود. با این حال، با ورود کمیسیون بازیهای رایانهای سازمان نظام صنفی رایانهای، برگزاری جلسات متعدد و راهاندازی کمپینهای تخصصی، در نهایت به تفاهمی مشترک رسیدیم و مسئلهای که میتوانست آینده این حوزه را تحت تاثیر قرار دهد، حل شد.
در مقابل، در حوزه بلاکچین با یک خلاء جدی مواجه هستیم؛ این خلاء نهتنها پر نشده، بلکه گاه حتی تلاشهایی برای محدودسازی این فضا صورت میگیرد. در حالی که رویکرد صحیح، باز کردن مسیر تعامل و توسعه است، نه مسدود کردن آن.
نمونه دیگر، مسئله درگاههای پرداخت است که اخیرا بدون اطلاع قبلی و بهصورت ناگهانی برای تعداد زیادی از کسبوکارهای دارای مجوز بسته شد. این اقدام، نارضایتی گستردهای هم میان کاربران و هم در بین شرکتهای فعال ایجاد کرد.
از دیگر چالشها، میتوان به فرآیند دریافت مجوز افتا اشاره کرد که بسیاری از شرکتها را با موانع پیچیده و زمانبر روبهرو کرده است.
متاسفانه، ریشه بسیاری از این مشکلات به نگاههای امنیتی در تصمیمگیریها بازمیگردد. این در حالی است که این حوزهها بیش از هر چیز به گفتوگو نیاز دارند؛ گفتوگوهایی تخصصی، باز و موثر میان بخش خصوصی و نهادهای حاکمیتی برای دستیابی به راهحلهایی متوازن و پایدار.
آینده اقتصاد دیجیتال خراسان رضوی و ایران را چطور میبینید؟ به نظر شما، کدام حوزههای فناوری و نوآوری در استان پتانسیل بیشتری برای رشد دارند و چه اقداماتی از سوی بخش خصوصی، نهادهای حاکمیتی و مراکز علمی میتواند مسیر توسعه این بخش را هموارتر کند؟
دانیال احمدزاده: اگر روند فعلی ادامه یابد، سبد درآمدی شرکتهای فعال در حوزه اقتصاد دیجیتال استان، روزبهروز کوچکتر خواهد شد. این موضوع زنگ خطری جدی برای آینده کسبوکارهای فناورانه است و ضرورت دارد که بازنگری جدی در مفهوم نوآوری، فناوری و اقتصاد دیجیتال در سطح خرد و کلان صورت بگیرد.
این بازنگری باید از سوی سیاستگذاران و حاکمیت آغاز شود، اما اتاق بازرگانی، کمیسیونهای تخصصی آن و سایر تشکلهای اقتصادی استان نیز میتوانند در جهتدهی و تغییر نوع نگاه حاکمیت نقش موثری ایفا کنند.
البته، در مقایسه با چند سال گذشته، رویکرد کلی سیاستگذاران نسبت به نوآوری و فناوری تا حدی بهبود یافته، اما همچنان مسیر زیادی تا رسیدن به نقطه مطلوب باقی مانده و این امر نیازمند تلاش، گفتوگو و تعامل مستمر است.
صادق جبلی: با وجود تمام مشکلات و چالشهای موجود، همچنان به آینده اقتصاد دیجیتال ایران و استان امیدوارم؛ امیدی که از آگاهی نسبت به ظرفیتهای بالقوه و بالفعل کشور سرچشمه میگیرد. ایران کشوری جوان و پویاست؛ بین ۳۰ تا ۴۰ میلیون کاربر فعال اینترنت دارد و میلیونها نفر از آنها نهتنها مصرفکننده، بلکه مشارکتکننده جدی در زیستبوم دیجیتال هستند.
بخشی از این جمعیت، گیمرهایی هستند که آشنایی عمیقی با فضای فناوری دارند و همین موضوع، ظرفیتی اقتصادی قابلتوجه به شمار میرود. هرچند این ظرفیتها هنوز بهطور کامل در مسیر توسعه اقتصاد دیجیتال هدایت نشده یا حتی گاهی به رسمیت شناخته نمیشوند، اما واقعیت این است که وجود دارند و در صورت فراهم شدن بستر مناسب، میتوانند اثرگذاری چشمگیری داشته باشند.
حتی اگر اقتصاد دیجیتال در مقاطعی دچار آسیب شود، این زیستبوم بهاندازهای پویا و زنده است که بتواند خود را بازسازی کرده و دوباره رشد کند. به همین دلیل باور دارم آینده روشنی پیش روی اقتصاد دیجیتال کشورمان خواهد بود؛ به شرط آنکه بتوانیم از ظرفیتهای موجود بهدرستی بهره ببریم و متولیان امر هم با ایجاد محدودیت، فرصتسوزی نکنند.
ثبت دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰