ارز ترجیحی واردات برنج حذف شد
سیاستهای نادرست ارزی، مانع ایفای تعهدات صادراتی
گزارش «بازرگانی محصولات کشاورزی و صنایع غذایی در سه ماه ابتدایی سال 1404» منتشر شد
جهش صادرات به ترکیه در گرو تبادل اطلاعات و شناخت دقیق بازار
کاهش هزینه و تردد ۴۰۰۰ دستگاه کامیون در شرق کشور
ضرورت پیگیری و اجرای سند سازگاری با کمآبی؛ از مسدودسازی چاههای غیرمجاز تا اصلاح الگوی کشت
وقتی بحران دیگران، اعتبارت را خدشهدار میکند
چگونه تعادل احساسی خود را بازیابید
اعتبار یک شرکت میتواند حتی زمانی که هیچ اشتباهی نکرده است، آسیب ببیند. وقتی یکی از شرکتهای همتای شما یک بحران را تجربه میکند (مثلا ایمنی یک محصول شکست میخورد، قوانین را نقض میکند یا یک رسوایی بزرگ به بار میآورد)، مشتریان، سرمایهگذاران و قانونگذاران اغلب تصور میکنند که سایر شرکتهای فعال در صنعتی مشابه نیز ممکن است ضعفها و مشکلاتی داشته باشند.
در دهه ۱۹۴۰، پیتر دراکر طی بررسی دقیقی که از شرکت جنرال موتورز (GM) داشت، متوجه شد بسیاری از کارکنان، با وجود دریافت حقوق مناسب، کاملا بیانگیزه هستند.
در مورد تغییر، یک باور رایج وجود دارد: اینکه همه در برابر آن مقاومت میکنند. اما واقعیت این است که مردم همواره در حال تغییرند. از شهری به شهر دیگر میروند، تشکیل خانواده میدهند، روابط را تمام میکنند یا مسیر شغلیشان را عوض میکنند.
در عصری که دانش و مهارتها به سرعت منسوخ میشوند، سازمانها چگونه مزیت رقابتی پایدار خود را حفظ میکنند؟ این دغدغه بسیاری از مدیران است که آرامششان را میگیرد و اضطراب و آشفتگی را به جزئی ثابت از روزهایشان تبدیل میکند. غولهای صنعت برای مقابله با این دغدغه چه کردهاند؟ شاید فارغالتحصیلی نشانگر پایان آموزش رسمی باشد، اما برای موفقترین سازمانها، این تنها ابتدای مسیر ماندگاری و پیشرفت است. در دنیایی که مدام در حال تغییر است، شرکتهای هوشمند یادگیری را نه یک وظیفه مختص منابع انسانی، بلکه یک تعهد استراتژیک میدانند. اکنون رشد واقعی ربط چندانی به آموختههای پیشین کارکنان ندارد، بلکه بیشتر به این بستگی دارد که سرعت یادگیری مجدد آنها در چه حدی است.
هوش مصنوعی مولد بهخاطر هیاهوی بسیار زیادی که در دنیای کسبوکار و در درون شرکتها پدید آورده، تقریبا تمام مدیران را شیفته خود کرده و کمتر مدیری را میتوان پیدا کرد که نسبت به آن بیاعتنا باشد و خود را بینیاز از آن بداند. طبق تحقیق اخیر موسسه مشاوره مککینزی، ۸۵ درصد مدیران شرکتکننده، اعلام کردهاند در سازمانهای تحت رهبریشان به طور منظم و فراگیر از هوش مصنوعی استفاده میشود. همچنین ۶۵ درصد پاسخدهندگان اعلام کردند کارکنانشان به طور روزمره در حال استفاده از تکنولوژی هوش مصنوعی مولد برای انجام وظایف کاری از جمله تهیه گزارش عملکرد و برنامهریزی و تصمیمگیری هستند.
همه ما خیلی از ویژگیهای مهم یک مدیر برجسته را میشناسیم. بینش، همدلی و هوش، تنها چند نمونه از این موارد هستند. اما یک ویژگی کلیدی دیگر وجود دارد که گرچه اغلب نادیده گرفته میشود، اما باید در صدر این فهرست قرار گیرد: توانایی شناخت استعدادهای ذاتی افراد و هدایت آنها به سمت موقعیتهایی که بیشترین تناسب را با تواناییهایشان دارد.
ممکن است در حال حاضر شما خودتان را فردی خلاق ندانید، اما به احتمال زیاد در دورهای از زندگیتان چنین بودهاید. یکی از موهبتهای دوران کودکی، آزادی در بازی کردن و خلق کردن است؛ کلاسهای هنر، زنگ تفریح و درسهای موسیقی فرصتهایی برای بروز تخیل و احساسات بیحد و مرز فراهم میکنند.
در بسیاری از سازمانها، از شرکتهای خصوصی گرفته تا استارتآپها و بنگاههای تولیدی، جملهای تکراری شنیده میشود: «کارکنان بیانگیزه شدهاند.» اما واقعیت این است که مشکل، بیانگیزگی کارکنان نیست، بلکه مدیریت انگیزش در شرایطی است که انگیزانندههای سنتی دیگر جواب نمیدهند.
استخدام استعدادهای برتر، کاری نیست که شرکتها بتوانند صبر کنند تا جای یک نفر خالی شود و بعد برای آن اقدام کنند. این کار یک تلاش مداوم است و به استراتژی پیشدستانه با محوریت مدیریت «مخزن استعداد» نیاز دارد.